باید در تعریف پرخاشگری، گفت که این ویژگی رفتاری با هدف صدمه و یا آسیب زدن به خود یا دیگران بروز پیدا میکند. وجود نیت قبلی در انجام رفتاری که به دیگران آسیب وارد میکند پرخاشگری نامیده میشود. ممکن است رفتار پرخاشگرانه شامل اقدامات بدنی مانند زدن و کوبیدن، کلامی مانند فریاد زدن و یا تجاوز به حقوق دیگران مانند چیزی را به زور گرفتن باشد. این رفتارها به دلیل نیت قبلی برای نوعی صدمه وارد کردن به دیگران، بیشتر به عنوان پرخاشگری شناخته میشوند.
فهرست مطالب
تعریف پرخاشگری
پرخاشگری یا عصبانیت درونی یکی از مشکلات بسیار رایج در سرتاسر دنیا است. پرخاشگری سبب تخلیه هیجانی میشود و این تخلیه هیجانی میتواند به دیگران با خود فرد آسیب برساند.
شخصی که از پرخاشگری رنج میبرد، ممکن است با رفتار شامل توهین به دیگران و اطرافیان شخص، ابراز حس قدرت، قلدری، انتقادات ناهنجا، داد زدن از سر عصبانیت، استفاده از لفظهای ناسزا و نامناسب، سوءاستفاده عاطفی و احساسی، حرکات و الفاظ تهدیدآمیز، سایر آزار و اذیتها از طرف آنها، نشان دادن ناهنجاری شخصیت و دیگر موارد است.
مقالات مرتبط : پرخشگری در کودکان و راه های کنترل و درمان آن
علت پرخاشگری چیست؟
زیر فشار قرار گرفتن و تلاش برای حل مسائل اغلب ممکن است باعث شدید شدن عصبانیت و پرخاشگری فرد شود. در برخی موارد، این فشار میتواند به گونهای باشد که شخص نمیتواند آن را تحمل کند و به رفتارهای پرخاشگرانه مانند نزاع و جنگیدن بپردازد.
عوامل دیگری نیز میتوانند عصبانیت و پرخاشگری را برانگیخته کنند، از جمله ناکامی. زمانی که فرد بعد از تلاش بسیار به نتیجه مطلوب نمیرسد، ممکن است رفتارهای پرخاشگرانه نشان دهد. عوامل مختلفی میتوانند عصبانیت و پرخاشگری را در فرد ایجاد کنند، که از جمله ناکامی است که میتواند سرانجام به پرخاشگری منجر شود. در این مورد، اگر فرد پس از تلاش بسیار نتواند خود را آرام سازد، ممکن است رفتارهای پرخاشگرانه را بروز دهد.
در موارد دیگری نیز، گذشته زجرآور و ناراحتکننده فرد ممکن است باعث شود که با یادآوری خاطرات خود، کنترل خود را از دست دهد و به رفتارهای پرخاشگرانه مانند شکستن وسایل دست بزند.
در برخی موارد، علت پرخاشگری فرد میتواند غیر فردی باشد. این موارد شامل بیماریها و یا تربیت نادرست میشوند. برای مثال، اتفاقاتی همانند سکته، آسیب سر، عفونتهای خاص و بیماریهای خاص میتواند در نهایت به شخص پرخاشگر منجر شود.
انواع پرخاشگری
روانشناسان پرخاشگری را به دستهبندیهای مختلفی تقسیم کردهاند. برخی از این دستهبندیها عبارتند از:
– پرخاشگری پیدا و پنهان
از دیگر دستهبندیهای پرخاشگری، پرخاشگری پنهان است. در این دستهبندی، به اعمال پرخاشگرانهای که به طور مخفیانه و پنهان انجام میشوند، پرداخته میشود؛ رفتارهایی همچون دزدی، آتشافروزی، فرار از خانه یا مدرسه و آسیب رساندن به داراییهای شخصی.
– پرخاشگری فعالانه
در پرخاشگری فعالانه، فرد در راستای بدست آوردن هدف شخصی خود، به صورت آگاهانه و گاهاً با اجبار، رفتار پرخاشگرانهای نشان میدهد. این نوع از پرخاشگری با تقویت خارجی و کنترل قابل پیشبینی است. همچنین، فرد ممکن است به منظور رسیدن به هدف شخصی خود، افراد را تهدید کند.
– پرخاشگری واکنشی
در پرخاشگری واکنشی، فرد با عصبانیت و خشم به واکنشی که برایش پدیدار شده است، نشان میدهد. در این نوع از پرخاشگری، فرد بهسرعت و با احساس ترس نابجا و عصبانیت فوری واکنش نشان میدهد و ممکن است این رفتار با ناسزاگویی و تهدید نیز همراه باشد. فرد اصور میکد که دیگران مقصر درگیری با او هستند و به همین دلیل به عنوان عامل اول درگیری محسوب میشوند.
– پرخاشگری سودمند و خصمانه
پرخاشگری سودمند، یک پاداش و یا نتیجه برای فرد عصبانی به همراه دارد که به میزان ناراحتی فرد ربطی ندارد، و در هر صورت حس رضایتی برای عمل وی به او میدهد. با افزایش سن، این نوع از پرخاشگری معمولاً کاهش مییابد و کم کم از بین میرود.
پرخاشگری خصمانه، که بر عکس پرخاشگری سودمند میباشد، به جهت ایجاد ضرب و آسیب در قربانی بوجود میآید، بدون اینکه هیچ نتیجه یا حس آرامشی برای فرد پرخاشگر داشته باشد. نکته مهم در مورد این نوع پرخاشگری این است که دقیقاً بر خلاف پرخاشگری سودمند است و با افزایش سن، به خطرناکی بیشتری به دنبال دارد. همچنین، بر اساس تحقیقاتی که انجام شده است، پسران به میزان بیشتری نسبت به دختران به پرخاشگری خصمانه مشتاق هستند.
پرخاشگری عاطفی
پرخاشگری عاطفی نیز به شدت شباهت با پرخاشگری فعالانه و واکنشی دارد و نوعی واکنش به تهدید محسوب میشود. این تهدید ممکن است توسط یک فرد دیگر یا گروهی از افراد ایجاد شود. هدف این نوع پرخاشگری همانند پرخاشگری واکنشی، دفاع است. در این نوع پرخاشگری، فرد بدون برنامهریزی و کنترل دقیق، همراه با حملهای شدید نشان میدهد. سیستم عصبی شخص در این حالت، سطح زیادی از برانگیختگی را تجربه میکند و شخص بهطور کامل از کنترل خارج میشود. در پرخاشگری عاطفی، فرد عمدتا به اموال و داراییهای خود صدمه وارد میکند و گاهی منجر به صدمات خود و شدیدترین شکل پرخاشگری میشود که بیشتر فاجعه های غیر قابل جبران قلمداد میشوند.
پرخاشگری غارتگرانه
پرخاشگری غارتگرانه، نوعی پرخاشگری هدفمند است که برنامهریزی شده و با کنترل حرکات دقیق شخص انجام میشود. در این نوع پرخاشگری، فرد با انگیزهای قبلی به جنبش میآید و معمولاً هدف بالقوه خود را پیش از شروع عمل مشخص میکند. این نوع پرخاشگری با برانگیختگی کمتری از سیستم عصبی خودمختار همراه است و شخص در طول حرکت، به راحتی از کنترل خود دور نمیشود. هنگام پرخاشگری، فرد میتواند رفتار خود را بهطور کامل کنترل کند و حملههای خود را طوری برنامهریزی کند که بدون آسیبزدایی انجام شود.
پرخاشگری دفاعی
پرخاشگری دفاعی، پاسخی است که شخص به یک شرایط تهدیدآمیز نشان میدهد که ممکن است واقعی یا غیر واقعی باشد. اگر پرخاشگری دفاعی با ترس رخ دهد، ممکن است با سطح بالای هورمون کورتیزول همراه باشد.
پرخاشگری مجرمانه
پرخاشگری مجرمانه، حملهای بیجهت به فرد دیگری است که بدون هیچ دلیلی رخ میدهد و شخص کنترلی بر آن ندارد. پرخاشگری مجرمانه به حملهای بیجهت به فردی دیگر بدون هیچ دلیل قابل قبولی میانجامد و شخص پرخاشگر کنترلی قابل توجهی بر روی رفتار خود ندارد. به طور معمول، این نوع پرخاشگری با سطوح کم سروتونین، سطوح بالای تستوسترون و سطح پایین کورتیزول خون همراه است.
مقالات مرتبط : بیش فعالی در کودکان و بزرگسالان و راه های درمان آن
نحوه کنترل و درمان پرخاشگری
برای حل مشکلات خود بهتر است به یک دکتر متخصص مراجعه کنید. اما، در صورتی که شرایط این کار را ندارید، چند راهکار ساده به شما ارائه میدهیم که میتواند در حل مشکل شما کمک کند.
1. ایجاد صمیمیت: گفتگو با دوستان و خانواده به شما کمک میکند تا احساس صمیمیت بیشتری داشته باشید و به شما اعتماد کنند.
2. صبر و تأمل: در برخورد با موقعیتهای سخت، به دنبال راهحل مناسب بگردید و با صبر و تأمل از خودتان و اطرافیانتان پشتیبانی کنید.
3. تخلیه کردن خود: گاهی اوقات، تنها لازم است که برای کنترل هیجانات خود، احساسات و افکار خود را نوشته و واکنشهای خود را به صورت کتبی ثبت کنید.
4. ترک محیط به صورت موقتی: با ترک محل کار یا منزل تا چند روزی، شما میتوانید به دور از مشکلات روزمره و افرادی که باعث از دست دادن تعادل شما هستند، استراحت کنید.
5. افزایش ظرفیت تحمل و بردباری: با کاهش استفاده از رسانههای اجتماعی، رسانههای اخبار، و پویاییهای دیگر، میتوانید نسبت به تنشهای روزمره بیشتر تحمل کنید.
6. تغییر وضعیت در هنگام خشم: به جای بیان احساسات خود در هنگام خشم، بهتر است برای تسلیم شدن، یک رفتار رویهای را که باعث موازنه در خودتان و اطرافیانتان شود انتخاب کنید.
7. الگودهی: به خودتان بگویید که فردا همه چیز بهتر خواهد بود و به جای فکر کردن درباره مشکلات گذشته یا آینده، به حال حاضر تمرکز کنید.
8. استراحت: به شکل منظم، زمانی را برای استراحت و خودداری از فعالیتهای جدید برای بدن و ذهن خود قرار دهید.
تعریف پرخاشگری از دیدگاه روانشناسان
شرایط خاصی که در سائق خارجی وجود دارد، انگیزههای نیرومندی برای انجام رفتار خشونتآمیز میدهد و سائق پرخاشگر به تهدید علنی علیه دیگران مشغول میشود. این نظریه شکست پرخاشگری را به عنوان یک نتیجهگیری مورد بررسی قرار میدهد و میگوید که عدم موفقیت و ناکامی، سائق پرخاشگر را به سمت منابع ناکامی هدایت کرده و آسیبهایی را به اهداف مختلف و به خصوص به خود و دیگران وارد میکند.
با این حال، باید به یاد داشت که پرخاشگری میتواند حالتی آشکار یا پنهان داشته باشد و هدف آن میتواند خود فرد یا دیگران باشد. چندین جلوهی پرخاشگری پنهان در جامعه وجود دارد از جمله افزایش افسردگی، یأس و دلزدگی جوانان، انحرافهای اجتماعی، فرار از خانه، اعتیاد، الکلگرایی و خودکشی.
از آنجایی که موقعیتهای خارجی در شیوع پرخاشگری بیشتر از گرایشهای ذاتی نقش دارند، بنابراین در خصوص پیشگیری از این رفتار، نظریه سائقهای خوشبینانهتری میتواند مفید باشد تا نظریه غریزه.
فروید
فروید (1920) یک غریزه دوگانه را به عنوان مبدأ اصلی رفتار انسان تعریف کرده است که از جمله یا بخشی از طبیعت انسانی است: غریزه زندگی و غریزه مرگ. غریزه زندگی فرد را به لذتجویی و رضایت از تمایلاتش میبرد، در حالیکه غریزه مرگ او را به سوی تخریب خود هدایت میکند. این دو غریزه به دلیل ماهیت متضادشان، منشأ تضاد و تعارض مداوم در روان فرد هستند که تنها با منحرف کردن نیروی ویرانگر خود و انتقال آن به دیگران، میتوان آن را حل کرد.
به همین دلیل، رفتارهای پرخاشگرانه با دیگران به عنوان یکی از مکانیزمهای تخلیه انرژی ویرانگر و حفظ ثبات درون روان شناخته میشوند. فروید به مفهوم تخلیه هیجانی اشاره میکند و گفته است که آزادسازی انرژی ویرانگر از طریق رفتارهای غیر پرخاشگرانه (مانند شنیدن لطیفه) موقتی است. پرخاشگری یکی از ویژگیهای لازمه رفتار انسان است که خارج از کنترل اوست. نکته جالب این است که فروید پس از مشاهده خشونتهای جنگ جهانی اول، الگوی نظری اولیه خود که فقط بر پایه غریزه زندگی بود، را بازنگری کرد و مفهومی به نام نیروی ویرانگر (غریزه مرگ) را به آن اضافه کرد.
لورنس
لورنس نیز به ذات پرخاشگری وجودی معتقد است. به نظر وی، اگر این انرژی به شکل مطلوب و صحیح، مثل انجام ورزشها و بازیها، تخلیه شود، جنبههای سازندهای را به خود خواهد گرفت. بر اساس بیانات وی، در حیوانات، اساساً دو نوع واکنش در برابر خطر وجود دارد: نزاع و یا فرار. حیواناتی که فاقد ابزارهای دفاعی برای دفاع موثر از خود هستند، مانند پرندگان و گوزن، هنگام روبرو شدن با دشمن، فرار را انتخاب میکنند.
لورنس معتقد است که هر چه قابلیتهای جنگیدن یک حیوان بیشتر باشد، نیروهای بازدارنده ذاتی آن برای رفتار پرخاشگرانه نسبت به همنوع خود، قویتر است. اگر انرژی پرخاشگری بتواند از طریق راههای مورد قبول اجتماعی، مثل انجام ورزشها و بازیها، تخلیه شود، دیگر انرژی چندانی برای تخلیه به شیوههای نامناسب اجتماعی باقی نمیماند. وی پیشنهاد میکند که جامعه پرخاشگری را به صورت قابل قبول، مثل از طریق ورزشها و بازیها، تعدیل کند.
طرفداران دیدگاه ذاتی بودن پرخاشگری
طرفداران دیدگاه ذاتی بودن پرخاشگری، دلایل متعددی برای توضیح آن ارائه میدهند. از میان این دلایل، میتوان به فرضیه ناکامی پرخاشگری اشاره کرد که توسط دالارد و همکارانش ارائه شده است. بر اساس این فرضیه، پرخاشگری همیشه به دنبال ناکامی خواهد بود و تنها عامل پرخاشگری، ناکامی است.
اولین فرضیهای که دالارد و همکارانش به عنوان دلیل ذاتی بودن پرخاشگری مطرح کردند، عاملی شد که پس از بروز ناکامی، افزایش قدرت و شدت پرخاشگری را دنبال میکند. در حالی که فروید، پرخاشگری را به عنوان عامل تصفیه میکرد و میگفت که برای کاهش انگیزههای پرخاشگری، بیان و اظهار و عبرت حاکی از ناکامی ضروری است. اما تحقیقات بعدی نشان داده است که برخی از پرخاشگریها ممکن است به دنبال ناکامی باشند، اما عوامل دیگری نیز میتوانند در پرخاشگر بودن یا نبودن یک فرد موثر باشند.
تفاوت پرخاشگری و خشونت چیست؟
در واقع، این دو مفهوم در ریشه با هم متفاوت هستند؛ چرا که خشونت نوعی احساس همگانی در جامعه است، درحالیکه پرخاشگری نوعی رفتار است که فقط درون شخص انجام میشود و در ارتباط با دیگران قابل مشاهده است.
خشونت یک عمل است که شخص بهمنظور تخریب و آسیب رساندن به خود و یا دیگران انجام میدهد. درصورتیکه پرخاشگری، یکی از رفتارهایی است که شخص پرخاشگر بدون هدف و دسترسی به کنترل آن انجام میدهد.
بنابراین، بروز رفتار خشونتآمیز میتواند نشانه پرخاشگر بودن شخص باشد، اما شخص پرخاشگر اساساً شخص خشونتآمیزی نیست.
تفاوت پرخاشگری و رفتار قاطعانه چیست؟
در واقع، این دو مفهوم تنها در نوع بیانشان شباهت دارند و این باعث شده است که بسیاری آنها را یکسان تلقی کنند. در پرخاشگری، شخص اهمیتی برای نظرات، احساسات، حق و حقوق دیگران قائل نیست و تصمیمی را که به نفع خودش است میگیرد.
وقتی پرخاشگری میکنید، معمولا به خواسته خود میرسید، اما با تخریب یا آسیبزدن به احساسات و تفکرات دیگران. در حالی که رفتار قاطعانه به این معناست که شما عدالت بین خواستههای خود و دیگران برقرار میکنید و سپس تصمیمی میگیرید که در راه رسیدن به هدفتان بوده و در این میان، حقوق و حق دیگران نیز مورد توجه و رعایت قرار میگیرد.
اتفاقات بسیاری از ناگواریها و تلخیهایی که در زندگی ما اتفاق میافتد، به علت یک پرخاشگری ساده یا یک خشم ناگهانی بوده است. اگر خودتان این ویژگی را دارید و یا افرادی اطراف شما پرخاشگرند، بهتر است با خواندن مقالاتی در این زمینه یا گذراندن دورههای آموزشی مرتبط (مانند دورههایی که در پایین ذکر شدهاند)، به فکر برطرف کردن این ویژگی و کسب مهارت کنترل خشم و پرخاشگری باشید.