در این متن درباره سردرگمی، علائم آن و دلایلی که ممکن است باعث شود فردی سردرگم شود، صحبت میکنیم. سردرگمی به معنای منگ و گیج شدن است که ممکن است باعث از دست دادن توانایی تصمیمگیری و تمرکز شود. این حالت در امور مختلفی مانند عشق و انتخاب شریک، در حرفه و شغل و… رخ میدهد. در موارد شدید، سردرگمی در زندگی ممکن است به علت یک اختلال پاتولوژیک باشد و باعث از دست رفتن احساس موقعیت آگاهی و گاهی از دست رفتن حافظه شود. به طور کلی، باید به علائم سردرگمی توجه کرده و در صورت نیاز به متخصصین روانشناس مراجعه کرد.
فهرست مطالب
سردرگمی در زندگی چیست؟
در صورتی که احساس میکنید زندگی شما بی هدف و سردرگم است، میتوانید با تعریف دوباره هدف خود، این احساس را از بین ببرید. برای تعریف هدف، باید برای از خود بپرسید که آیا در حال انجام کاری هستید که واقعاً برای شما مهم است؟ آیا این کارها به دنبال رضایت شخصی شما یا فقط برای نیازهای خارجی شما انجام میشوند؟
لازم است برای تعریف هدف، به خود زمان بدهید تا با خودتان صادقانه برای به دست آوردن رؤیاهایتان تلاش کنید. سعی کنید هدفهای واقعی و قابل دستیابی را برای خود انتخاب کنید. همچنین، باید بدانید که در هر دوره از زندگی، هدفهای متفاوتی دارید. هدفهایی که یک سال پیش داشتید، ممکن است با رشد و تحول شما تغییر کنند.
پیدا کردن هدف
با دوستان یا یک روانشناس در مورد احساس سردرگمی در زندگی صحبت کنید و احساسات خود را با آنها به اشتراک بگذارید. برای پیدا کردن هدف، میتوانید روشهای مختلف را تست کنید، از جمله مشاوره روانشناسی و مطالعه در مورد موضوعات متنوع. این کار ممکن است به شما کمک کند تا فرآیند تعیین هدف خود را از مسیر صحیح و کمک به پیدا کردن خود را برای شما آسانتر کند.
” افرادی که احساس بی هدفی و پوچب میکنند، بیشتر اوقات در پیدا کردن معنا و اهداف زندگی شک دارند. انگیزه نیز یکی از کلیدهایی است که شما را به انجام عمل میانگارد و در حرکت شما به سمت رسیدن به اهداف مورد نظر کمک میکند. اگر حس میکنید که فاقد انگیزه هستید، کارها را به تعویق میاندازید و پروژههای خود را رها میکنید، بسیار احتمال دارد که احساس بی هدفی و بیانگیزگی کنید. برای بسیاری از مردم، این امر تکراری شده و آنها حتی با وجود تمایل به سرمایهگذاری و راه اندازی کسب و کار، عملاً بدون انگیزه هستند. در نتیجه، اکثر آنها تسلیم و بازنشسته میشوند.
مقالات مرتبط : نکات و توضیحاتی برای افزایش مهارت های ارتباطی در زمینه های مختلف
چگونه از سردرگمی نجات پیدا کنیم؟
همه ما در دورههایی از زندگی، اغلب احساس سردرگمی در زندگی میکنیم که هیچ هدفی نداریم و این حس بسیار طبیعی است، به خصوص در اثر تجربه یک رویداد آسیب زننده مانند طلاق، مرگ عزیزان، بودن در موقعیت شغلی که دوست ندارید برای سالها یا بودن در یک رابطه سمی. ممکن است در این موقعیتها به دلیل شرایط ناخوشایندی که با آن روبهرو شده اید، احساس بدبینی، ناراحتی و بی هدفی کنید. هنگامی که هدفی ندارید، در واقع شرایط کنونی خود را با آنچه که انتظار دارید، مقایسه میکنید. به عنوان مثال، هدف شما ممکن است این باشد که ازدواج خوبی داشته باشید اما شما طلاق گرفته اید و یا در محل کار امیدوارید پیشرفت کنید، اما به نظر میرسد که شما با شکست مواجه شدهاید.
با این حال، باید بدانید که این هدفها اهداف کلی زندگی شما نیستند و وجود شما به واسطه تعریف این هدفها تعریف نمیشود. آنها بدون شک بخشهایی از زندگی شما هستند که برای شما درسهای ارزشمندی را به ارمغان میآورند. هنگامی که جنبههای شاد و ناراحت زندگی را تجربه کرده و به عنوان یک فرد رشد میکنید، این یک چیز مثبت است که از آن باید سپاسگزاری کنید.
به دست آوردن هدف
با این حال، برای به دست آوردن هدف و دوری گردن از سردرگمی در زندگی، یک فرآیند مداوم لازم است. شاید برخی روزها به این احساس میرسید که تحت کنترل هدف گرایی هستید، در حالی که در روزهای دیگر، احساس گم شدن و بی هدفی به شما دست میدهد. برای نجات از این سردرگمی، شما نیاز دارید تا ارزشها و اهداف خود را در زندگی درک کنید و سعی کنید متناسب با آنها برای رسیدن به اهداف خود پیش بروید. این شامل جستجوی هویت منحصر به فرد و بهبود خودآگاهی شما است تا ارتباطی بیشتر با هویت واقعی خود داشته باشید. درک کنید که زندگی شما شامل چیزهایی است که در گذشته برای شما اتفاق افتاده و با انتخاب راههای مثبت میتوانید زندگی سالمتری داشته باشید.
درمان سردرگمی و احساس پوچی کردن
آگاهی از علائم سردرگمی و توجه به آن در لحظات اولیه، به فرد مبتلا به این حالت کمک میکند تا موقعیتش را بهموقع تشخیص داده و درمان مناسب را دریافت کند.
بعضی از شایعترین علائم سردرگمی عبارتند از:
- لکنت زبان و تکرار وقفههای طولانی در زمان صحبت کردن،
- گفتار غیرعادی و نامنسجم،
- عدم آگاهی از زمان و مکان،
- فراموشی انجام کاری که در حال انجام آن است،
- تغییرات ناگهانی در احساسات و حالتهای شخص مانند آشفتگی و هیجانات ناگهانی.
برای پیدا کردن راهحل بهتر برای رفع این احساس سردرگمی، شما باید در وهله اول علت این احساس را شناسایی کنید. ممکن است این احساس به دلیل فراموشی از هدفهایی باشد که باید در زندگی خود دنبال کنید، یا به دلیل اینکه با توجه به شرایط فعلی، نمیتوانید به هدفهای خود برسید. بهتر است که میزان اثراتی که این احساس روی زندگی شما دارد و دامنه آن را بررسی کنید. اگر این احساس به حدی شدید شده که در زندگی شما مشکلاتی میآفریند، بهتر است که با مشاور حرف بزنید.
برای مقابله با احساس پوچی و سردرگمی در زندگی، میتوانید با رعایت رویههای زندگی سالم، الگویی سالم و واقعی را برای زندگی خود ایجاد کنید. این شامل تنظیم ساعت برای خواب کافی، ورزش منظم، مصرف مواد غذایی سالم و سبک زندگیی سالم و سازنده است. همچنین بهتر است که بیشتر به چالشهای جدید و افزایش خلاقیت در زندگی خود بپردازید.
در نهایت، باید به خودتان و زندگیتان عشق بورزید و به دنبال اشیایی بگردید که شما را خوشحال میکنند، مهارتهای جدید یاد بگیرید و در فعالیتهایی که شما را شاد میکنند، فعالیت کنید. به یاد داشته باشید که هیچکس تمام روزهایش را با شادی نمیگذراند و هرگز احساس پوچی و سردرگمی را نادیده نگیرید و سعی کنید برای جلوگیری از گسترش آن، نسبت به آن اقدام کنید.
علت سردرگمی ذهنی
علت ایجاد سردرگمی، ناصحیح بودن اولویتبندی مسئولیتها و نیازهای شخصی است. زمانیکه درگیر چندین موضوع مختلف مانند نیاز به کار، تحصیل، درآمد، روابط عاطفی و مشکلات خانوادگی هستیم، معمولاً همه دغدغهها را به صورت همزمان در نظر میگیریم که باعث سردرگمی و کاهش کیفیت انجام مسئولیتها میشود. برای خارج شدن از این حالت، بهتر است بر روی یک اولویتبندی متمرکز شویم. به عبارت دیگر، بهتر است هر مشکل و مسئله را که در اختیار داریم، جداگانه بررسی کرده و به نتایج مطلوب برسانیم و سپس به مرحله بعدی نقل مکان کنیم.
چه زمانی انسان در زندگی احساس سردرگمی و بی هدفی میکند؟
فقدان شور و حس تعلق، اشتباه در نظر گرفتن اولویتهای غلط، فشار و استرس زیاد، خستگی بدنی و روانی، احساس عدم قابلیت و کارامدی، احساس تنهایی، نبود اهداف روشن، بحران هویت و شکاف در عقیدهها و ارزشها، خیانت به خود و دیگران، و اتلاف وقت و ناآگاهی از وضعیت و ابزارهای موجود از مسائلی است که سبب ایجاد حس سردرگمی در زندگی میشوند. بنابراین، برای داشتن انگیزه و هدف در زندگی، شما باید به دنبال هدفگذاری مناسب، پیگیری علایق شخصی، خودشناسی، پذیرش شکستها به عنوان قسمتی از موفقیتهای آینده، بهبود شرایط جسمی و روانی، ایجاد روابط معنادار، و کسب دانش در زمینههای مورد علاقه خود بگردید.
استرس
استرس، در بسیاری از موارد، ممکن است به نظر برسد که مانعی برای حفظ انگیزه و دنبال کردن اهداف است، اما استرس بیش از حد میتواند باعث سختی در رسیدن به اهداف شما شود. بهتر است که استرس را به دو دسته سالم و ناسالم تقسیم کنید و با روشهای مختلفی نظیر تمرین ذهنآگاهی، مدیریت زمان و ورزش، بر روی کنترل استرس خود کار کنید.
افسردگی
افسردگی ممکن است باعث ایجاد احساسی از بیهدفی در زندگی شما شود، این احساس گاهاً با علائمی از قبیل افکار آسیبزننده، اشک ریختن مداوم و غمگین بودن همراه است. برای کنترل این احساسات به شما پیشنهاد میشود که با تعریف هدفهای کوچک و با کمک یک رواندرمانگر، به دنبال بهبود حال خود بپردازید و با کشف چیزهای کوچک، شروع به ساخت زندگی بهتری کنید.
عدم شناخت علایق و علاقهمندیها
بسیاری از افراد، به دلیل عدم شناخت علایق و علاقهمندیهای خود، قادر به تعیین هدف در زندگی نیستند. آنها از لذت بردن از زندگی ناتوان هستند و چیزهایی که به طور معمول انجام میدهند، تبدیل به یک روتین روزمره شدهاند. بهتر است فعالیتهای خود را دستهبندی کرده و به پیدا کردن علاقهمندیهایتان بپردازید تا از سردرگمی در زندگی دور شوید.
ترس
افرادی هستند که به دلیل ترس از هدف، قدم بعدی خود را برنمیدارند، آنها هیچگونه چشماندازی برای آینده ندارند و به صورت مستقیم به فکر پیش بردن اهداف خود نیستند. در این مواقع بهتر است تلاش کنید هدفهایتان را به بخشهای کوچکتر تقسیم کنید و به سمت آنها قدم بردارید؛ بدین ترتیب، وجود هدف کمک میکند تا در انجام کارهای خود اعتماد به نفس بیشتری پیدا کنید.
سردرگمی در انتخاب شغل و راه حل آن
بدیهی است که هر فردی دارای تواناییها و استعدادهای ذاتی است که اگر به آنها توجه کرده و بر آنها آن تمرکز کند، میتواند به نتایج عالی دست یافته و به موفقیتهای بالاتری دست پیدا کند. به عنوان مثال، فرض کنید مسی به جای اینکه فوتبالیست شود، روی به بازیگری بگذارد؛ در آن صورت، آیا میتوانست به موفقیتهای فعلی خود دست پیدا کند؟ قطعاً به این سوال پاسخ منفی خواهد بود؛ زیرا شاید برای آنکار، ساخته نشده باشد.
ما باید به خوبی بفهمیم کدام مسیر، مسیر اصلی زندگی مان است که موفقیت اصلی را در بردارد و به نوعی نقش تکمیل کننده زندگیمان را بازی میکند. انتخاب شغل مناسب نیز برای رهایی از این سردرگمی، به نکات مهمی نیاز دارد که در ادامه به آنها پرداخته خواهد شد.
برای رهایی از سردرگمی در انتخاب شغل، علاوه بر بحث استعدادیابی، نکاتی وجود دارد که در ادامه به صورت لیست آنها را برایتان بیان میکنم:
شرکت در دورههای آموزشی: شرکت در دورههای مختلف آموزشی و کسب مهارتهای لازم برای انجام کارهایی که به آن علاقه دارید، میتواند به شما در کسب موقعیت شغلی مناسب و بروز سردرگمی در زندگی کمک کند.
از دوستان، آشنایان و همکاران خود کمک بگیرید: تجربیات افرادی که قبلاً شغل خود را تغییر داده اند و یا مهارتهایی دارند میتوانند در تغییر شغل شما بسیار مؤثر باشند.
به شغل های پر درآمد نگاهی بیندازید و آنها را مورد بررسی قرار دهید.
از تغییر شغل خود نترسید: در این راستا، میتوانید با جزئیات بیشتری در مورد راهکارهای پیش بردن این مسئله مطالعه کنید.
ارزشهای خود را مشخص کنید و در دستور کار خود قرار دهید: نگاهی به عمیقترین ارزشهایتان بیندازید و بررسی کنید که چه چیزهایی به جز پول، برای شما ارزشمند به نظر میآیند؟ آگاهی از این ارزشها میتواند در انتخاب شغل مناسب به شما کمک کند.
اولویتهای خود را مشخص کنید: لیستی از شغلهایی که فکر میکنید برای شما مناسب هستند تهیه کرده و آنها را بر اساس اولویت، مرتب کنید.
ارزیابی کنید: بلافاصله پس از مشخص کردن اولویتهای شغلی، نوبت به ارزیابی آنها میرسد. بررسی دقیق هر گزینه با استفاده از فهرستی از نکات مهم به شما کمک میکند تا گزینه مناسبتری را به شما پیشنهاد دهد.
شرایط خود را در نظر بگیرید: در انتخاب شغل باید به شرایط سنی، اقتصادی، سلامتی و اقامتی خود توجه کنید. شرایط خاص و دور افتاده نیز باید در نظر گرفته شود. تصمیم گیری بدون در نظر گرفتن این شرایط میتواند به انتخاب نادرست منجر شود.
حرفهای رفتار کنید: در هر شغلی، باید حرفهای عمل کرد و سعی کرد به صورت حرفهای رفتار کنید. این امر به شما کمک میکند که در کارتان مستحکم باشید و به خود یا کارهایتان دوام بیشتری ببخشید.
یک پاسخ
همه بدبختی ها از دنبال علایق نرفتن ها وتن دادن به شرایط زوری واجباری شروع میشود
مثل داشتن خانه در یک محل نامناسب، داشتن همسر ناماسب، شغل نامناسب، از دست دادن عمر شیرین، داشتن بچه ای که مورد علاقه ات نیست، کمبودهایی که هر چه تلاش میکنی نمیتونی رفعشون کنی و… نهایتا احساس جبر بودن سرنوشت پدر ادمو درمیاره