کنترل گری و شخصیت کنترل گر

کنترل گری

کنترل ‌گری به معنای تمایل به کنترل بیش از حد و دقت زیاد در همه جنبه‌های زندگی است. این ویژگی شخصیتی ممکن است در روابط اجتماعی و عاطفی مشکل‌ساز شود. زیرا فرد کنترل‌گر تمایل دارد همه چیز را در دست خود کنترل کند و به طور طبیعی دچار نگرانی‌ها و استرس‌های اضافی شود. این می‌تواند به تنش در روابط، بیان مکرر دستورات و کنترل بیش از حد دیگران منجر شود. برای کسب اطلاعات بیشتر در این باره و شخصیت کنترل گر ادامه مقاله را مطالعه کنید.

کنترل گری چیست؟

کنترل‌گری به تنهایی یک ویژگی منفی نیست و وابسته به میزان و شکلی است که در شخصیت فرد بروز می‌کند. صفاتی مانند توجه به جزئیات، خودانضباطی، کنترل هیجانی، پشتکار و قابل اطمینان بودن به طور جداگانه ممکن است مثبت و حتی مورد تحسین قرار بگیرند.

اما وقتی این صفات در حدی بیش از حد و افراطی باشند، می‌توانند منجر به اثرات منفی و مخربی شوند. برای مثال، فرد سخت‌گیر و کمال‌گرا به طور مداوم در تلاش برای کنترل همه جزئیات و دستیابی به بالاترین استانداردها قرار می‌گیرد که می‌تواند منجر به استرس، اضطراب و رفتارهای محدود کننده شود. تمایل به اعمال قوانین و مقررات بی‌انعطافی نیز می‌تواند باعث محدودیت در روابط اجتماعی و فرصت‌های جدید شود.

همچنین، شخصیت کنترل‌گر ممکن است باعث تحریم و محدودسازی خود و دیگران شود. نتیجتاً، درک کردن میزانی که کنترل ‌گری در زندگی ما دارد و آگاهی از تأثیر آن بر روابط و رضایتمندی ما اهمیت دارد. بهبود هماهنگی بین کنترل هیجانی، انعطاف‌پذیری و قابلیت سازگاری می‌تواند به کسب تعادل و سلامت روان کمک کند.

ویژگی های شخصیت کنترل گر چیست؟

ویژگی‌های شخصیتی فرد کمالگرا عبارت‌اند از:

کمال طلبی

کمال‌طلبی یکی از صفاتی است که معمولاً در افراد کنترل‌گر بیشتر دیده می‌شود. این افراد تمایل دارند که همه چیز را به صورت کامل و بی‌نقص ببینند و نمی‌توانند با ناکامی‌ها و نواقص مقابله کنند. آنها در پذیرش هرگونه نقص یا اشتباه دچار دشواری می‌شوند و بسیاری از تلاش خود را برای جلوگیری از هرگونه خطا یا نقص صرف می‌کنند.

در نتیجه، شخصیت کنترل گر، معیارها و قوانین سخت‌گیرانه‌ای را برای خود و دیگران تعریف می‌کنند و انتظار دارند که همه با ترتیبات و استانداردهای آنها سازگار باشند. این ممکن است باعث بروز تنش‌ها در روابط شخصی، مهارت‌های ارتباطی ضعیف و تعارضات میان فردی شود. افراد اطراف نیاز دارند تا به این معیارها پاسخ دهند و همواره بدون نقص یا خطا عمل کنند تا بتوانند با افراد کنترل‌گر درک و تعامل موثری داشته باشند.

مهم است که افراد کنترل‌گر به آگاهی از این مسئله بپردازند و درک کنند که هیچ کس و هیچ رابطه‌ای به صورت کامل نیست و عیوب و نقص‌ها جزئی از زندگی است. همچنین، ارتباط با مشاور یا روان‌شناس می‌تواند در فرآیند ترکیب تعادل بین کنترل و قبول نقص در روابط کمک کند.

عدم تمایل به مشارکت در کار گروهی

افراد کنترل‌گرا ممکن است به دلیل احساس نا‌امنی و اضطراب، تمایلی به مشارکت در کارهای گروهی کمتر داشته باشند. آن‌ها معمولاً تمایل دارند بر همه چیز کنترل گری داشته باشند و این موضوع با روحیه کار تیمی در تناقض است.

از طرف دیگر، این افراد ممکن است در مشارکت‌های گروهی و تیم‌ها، دوست داشته باشند همه چیز به نحوی پیش برود که نظر و دستورات آن‌ها برقرار باشد. این می‌تواند منجر به نقص در همکاری و تعامل با سایر اعضای گروه شود و ممکن است مورد عدم قبول دیگران قرار گیرد.

با این حال، مهم است که بدانید کنترل‌گری به تنهایی عامل ایجاد عدم رضایت در روابط نیست و بسته به میزانی که در شخصیت فرد بروز می‌کند و نحوه ارتباط با دیگران، تأثیرات مختلفی می‌تواند داشته باشد. برقراری تعادل در کنترل هیجانی و انعطاف‌پذیری می‌تواند به فرد کمک کند تا در روابط خود بهبود ببخشد و به شکل سالم‌تری در کارهای گروهی شرکت کند.

انعطاف ناپذیر هستند.

شخصیت کنترل‌ گر به دلیل داشتن قاعده‌مندی و سخت‌گیری بیش از حد، ممکن است در رابطه با قوانین و مقررات بسیار انعطاف‌ناپذیر باشند. آنها ممکن است از هرگونه تخطی یا نقض قوانین نگران شوند. این می‌تواند آنها را در نگاه متعصبانه و داورانه نسبت به سایر افراد به نظر برساند.

علاوه بر این، سخت­گیری زیاد می­تواند باعث حداقل کردن انعطاف پذیری در روابط شخصی و اجتماعی شود. این ممکن است باعث ایجاد کناره­گیری و مشکلات در ارتباطات بین فردی شود، زیرا افراد ممکن است احساس کنند که قوانین و انتظارات سخت‌گیرانه شخص کنترل‌گر را در انجام کارها محدود می‌کند و آزادی و خودبیشه را کاهش می‌دهد.

توجه و آگاهی از این سطح سخت‌گیری و نقش آن در روابط می‌تواند به کاهش تعارضات کمک کند. کنترل‌ گری ممکن است نیاز به تمرین بیشتر در قبول انعطاف‌پذیری و هماهنگی با نیازها و مرغوبیت‌های دیگران داشته باشند. توسعه مهارت‌های مذاکره و تعامل ممکن است به برقراری روابط سالم و متعادل کمک کند.

خود محوری

فرد کنترل‌گر ممکن است به طور عمده خودمحور و فقط از دیدگاه خود به دنیا نگاه کند. او ممکن است در قبول و درک نقطه نظرهای دیگران سختی داشته باشد و تمایلی به سهیم کردن دیگران در امور نداشته باشد. این رفتار نشان از نیاز اضافی به کنترل و تسلط دارد، که برای فرد کنترل‌گر بسیار مهم است. احساس عدم احترام به حریم شخصی و دخالت‌های مستمر در امور فردی دیگران نیز می‌تواند در روابط با فرد کنترل‌گر ایجاد شود.

مهم است به یاد داشته باشیم که این الگوهای رفتاری به طور کامل نمی‌توانند همه فردیت یک شخصیت کنترل گر را توصیف کنند و برای هر شخص متفاوت است. اما در کل، توانایی بالقوه این افراد برای ایجاد روابط عمیق و متعادل با دیگران ممکن است محدود شده و نیازمندی به بررسی و تقویت مهارت‌های انعطاف‌پذیری، احترام به حریم شخصی و همدلی با دیگران دارد.

تفکر دو قطبی

 تفکر دوقطبی یکی از ویژگی‌های افراد کنترل‌گر است. آن‌ها تمایل دارند همه موضوعات را به صورت ساده و مطلق در نظر بگیرند و تمام آن‌ها را به دو دسته سیاه و سفید تقسیم کنند. نقطه میانی، حد وسط یا ابهام در نظرگیری آنها وجود ندارد.

این الگوی تفکر می‌تواند از یک طرف کاربردی به نظر بیاید، زیرا تصمیم‌گیری در موقعیت‌های کاملاً مشخص و قاطع میسر می‌شود. با این حال، این تفکر ساده‌نگر در کنترل گری می‌تواند دردسرساز باشد زیرا زندگی پیچیده و متغیر است و حقایق غیرقابل برداشت به صورت مستمر ظاهر می‌شوند.

در نتیجه، افراد کنترل‌گر، تحمل ابهام کمتری نسبت به دیگران دارند و اغلب به تصمیم‌گیری سریع و جوانب غیرقابل تغییر زیاد متمایل هستند. این می‌تواند منجر به عدم توجه به ابعاد پیچیده تر یک مسئله، نادیده گرفتن دیدگاه‌های متنوع و ایجاد تنش‌ها در ارتباطات شخصی و حرفه‌ای شود.

مهم است که شخصیت کنترل‌ گر آگاهی بیشتری نسبت به این الگوی تفکر پیدا کنند و تمرین کنند که با پیچیدگی و ابهام در زندگی مواجه شوند. بازنگری در موضوعات با دیدگاه‌های متنوع و استفاده از استراتژی‌های تصمیم‌گیری منعطف می‌تواند به آنها کمک کند که بهتر با تغییرات و وقایع پیشرونده در زندگی مقابله کنند.

موضوعات مرتبط : راه‌های درمان کمال گرایی

کنترل گری در رابطه

کنترل گری در رابطه

زندگی با یک همسر کنترل‌گر می‌تواند بسیار چالش‌برانگیز باشد. زمانی که یک شخص به شما کمک می‌کند یا خدماتی به شما ارائه می‌دهد و در نهایت این کمک را به عنوان بهانه‌ای برای اجبار و کنترل شما استفاده می‌کند، این می‌تواند باعث ایجاد بی‌انصافی و احساس مدیونی زیاد در شما شود.

در این نوع روابط، مهم است به طور صادقانه با همسرتان در مورد احساساتتان و نیازتان صحبت کنید. می‌توانید بیان کنید که ارزش قدردانی شما برای کمک‌های او را درک می‌کنید، اما همچنین لازم است که خودتان را مستقل و قادر به اتخاذ تصمیم‌های مستقل بدانید. مهم است که مرزهای شخصیت و حقوق خود را به وضوح برجسته کنید. بیان کردن نیازهایتان به حفظ استقلال و احترام به خود می‌تواند اولین قدم در راستای خودآگاهی و تغییر الگوهای رابطه باشد.

همچنین، به یاد داشته باشید که رابطه زناشویی بر اساس همکاری، تعامل و احترام متقابل باید باشد. ارتباط با همسرتان در این مورد بسیار حیاتی است. اگر نمی‌توانید به تنهایی با مسئله کنترل گری مقابله کنید، مشاوره زوجین می‌تواند راهگشای مناسبی باشد تا راه‌حل‌های سازنده‌تری برای مدیریت رابطه پیدا کنید.

شخصیت کنترل‌ گر ممکن است از راه‌های منفی مانند حقارت و تحقیر استفاده کند تا دیگران را مجبور به انجام کارهایی کند که او می‌خواهد. این اقدامات می‌توانند احساس حقارت و ناراحتی را در شما ایجاد کنند و تلاش داشته باشد تا ارزش خود را با بالا بردن دستاوردهای خود یا خانواده‌اش نشان دهد، حتی اگر آن‌ها در واقع تاثیر زیادی در زندگی داشته باشند.

شخصیت کنترل‌گر به طور عمده با ترس از از دست دادن کنترل و نیاز به تأیید و توجه دیگران مرتبط است. او برای حفظ رابطه با شما، شما را متکی و موظف به خود می‌کند. این رفتارها ممکن است برخی از احساسات خوشبختی را در شما ایجاد کنند.

موضوعات مرتبط : روش های کنترل خشم

کنترل گری همسر

  • موافقت کامل با تمامی خواسته‌های همسر کنترل‌گر به طور عمده نتیجه‌ی معکوس را به همراه دارد. در ادامه، تدابیری عاقلانه برای مخالفت با خواسته‌های همسرتان را بیان می‌کنیم:
  • استفاده از فرآیند تصمیم‌گیری مشترک: به جای مخالفت مستقیم، تلاش کنید تا روندی از تصمیم‌گیری مشترک و همکاری برای حل مسئله ایجاد کنید. ارائه گزینه‌های دیگر به همسرتان و گفتگو درباره مزایا و معایب راه حل متفاوتی است.
  • تأیید و احترام به نظرات و ایده‌ها: در هنگام بیان نظر مخالف خود، به همسرتان احترام بگذارید و اعتراف کنید که نظر و دیدگاه او ارزش دارد. به جای رد کردن، تلاش کنید مواردی که با هم موافق هستید را تأیید کنید و سپس به مسائل مخالف بپردازید.
  • استفاده از فنون ارتباطی موثر در مقابله با کنترل گری: فنون ارتباطی مانند فعال گوش کردن، استفاده از اصول غیرمستقیم بیان نظر (مانند استفاده از “من” به جای “تو”) و انتقال احساسات می‌تواند برای شما مفید باشد. این فنون می‌توانند ارتباط شما را با همسرتان قوی‌تر و سازنده‌تر کنند.
  • حفظ کرامت شخصیتی: همیشه به دقت تمامی کلمات خود را انتخاب کنید. تمرکز بر مسئله و نگرش سازنده به آن بدون توهین یا برجسته‌کردن نقاط ضعف همسرتان، می‌تواند به ادامه گفتگو و حل مسئله کمک کند.

با این روش‌ها و راهبردهای عاقلانه، شما می‌توانید موفقیت بیشتری در برخورد با همسر کنترل‌گر و اعتماد بیشتری در آن رابطه برقرار کنید. همچنین، استفاده از راه‌های کمک حرفه‌ای در صورت لزوم، می‌تواند بسیار مفید باشد.

کنترل گری والدین

کنترل گری والدین

نقض حریم خصوصی فرزند: والدین کنترل‌گر به طور عمده حریم خصوصی فرزندان خود را نادیده می‌گیرند و به طور قطعی از کنترل و نظارت بر تمام جزئیات زندگی فرزندان خود استفاده می‌کنند.

تداخل در تصمیم‌گیری‌های فرزند: والدین کنترل‌گر تمایل دارند در همه تصمیمات فرزندان خود دخالت کنند و از ایشان انتظار دارند همواره به دستورات و تمایلات آن‌ها عمل کنند.

محدودیت‌های زیاد در فعالیت‌های فرزند: والدین کنترل‌گر اجازه نمی‌دهند فرزندان خود درخواست تنها ماندن در خانه داشته باشند و تمام فعالیت‌ها و رفتارهایشان را به طور دقیق کنترل می‌کنند.

نگرانی مفرط: والدین شخصیت کنترل‌ گر به طور مستمر نگران رفتارها و انتخاب‌های فرزندان خود هستند و در تلاشند تا همه چیز را در محدوده کنترل خود قرار دهند و از همه خطرات و ریسک‌ها پرهیز کنند.

این نوع رفتارهای کنترل‌ گری می‌تواند باعث کاستی از رشد شخصیتی و استقلال فرزندان می‌شود. در صورتی که مشاهده می‌کنید که شما به عنوان والد هم با این روش‌ها ارتباط برقرار می‌کنید، مشاوره خانواده می‌تواند به شما کمک کند تا الگو‌های جدید و سالم‌تری در پرورش و ارتباط با فرزندانتان برقرار کنید. هدف باید بر ایجاد یک محیط اعتماد، استقلال و رشد فرزند باشد.

برای والدینی که  شخصیت کنترل‌ گر دارند، کنترل بیش از حد بر روی فعالیت‌ها و رفتارهای فرزندان مهم است. اما باید توجه داشت که اطمینان کامل و کنترل کامل در زندگی نه تنها غیرممکن است، بلکه ممکن است نیازها و توانایی‌های فرزندان را محدود کند و به توسعه شخصیت آنها ضربه بزند. مهم است که به فرزندانتان فرصت دهید تجربه کنند، به دنیای جدیدی بروند و در جمع دوستان خود به انعطاف‌پذیری و همبستگی بیشتری دست پیدا کنند.

عوارض کنترل گری بیش از حد والدین

پدر و مادری که کنترل گری می‌کنند و بر فرزندانشان فشار می‌آورند، ممکن است منافعی را در نظر بگیرند ولی این رفتار می‌تواند بر شخصیت و اعتماد به نفس فرزندان تأثیرات منفی داشته باشد. فرزندان نیاز دارند تا در محیطی که محدودیت کم و استقلال بیشتری دارند، خود را بیان کنند و تصمیم‌های خود را بگیرند. رشد و توسعه شخصیتی نیازمند آزادی جهت خطا کردن، یادگیری و پیشرفت است.

بدون شک، پدر و مادران نقش مهمی در هدایت و راهنمایی فرزندان خود دارند. اما در عین حال، باید اعتماد به خود و استقلال را در فرزندان کمرنگ نکنیم. باید آنها را تشویق کنیم تا مستقلانه فکر کنند، تصمیم‌های خود را بگیرند و مسئولیت‌هایشان را به عهده بگیرند. بهتر است در مواجهه با این مشکل و شخصیت کنترل گر، با مشاوران متخصص در زمینه روانشناسی یا خانواده مشورت کنید. آنها می‌توانند شما را در راه‌حل‌های مناسب به منظور تقویت روابط خانوادگی هدایت کنند و به شما کمک کنند تا مرزها و مسئولیت‌هایی که در قبال فرزندانتان دارید را به درستی برقرار کنید.

همچنین، برای ایجاد فرصت برای بحث و گفتگو درباره تصمیمات و نظرات فرزندان، می‌توانید از روش‌هایی مانند جلسات خانوادگی منظم یا استفاده از فضایی باز برای بیان احساسات و نظرات آنها استفاده کنید. این نقطه شروعی خوب برای خردسالان است تا اعتماد خود را متقابل سازند و به آنها اجازه دهید در فرآیند تصمیم‌گیری مشارکت کنند. هم‌نشینی با دیگران که خانواده‌های آگاه‌تری دارند، می‌تواند به فرزندان شما ارزشمند ترین یادگاری را بدهد. قدرت تحلیل، استقلال در تصمیم‌گیری و شناخت نیازها و خواسته‌های خودشان. این تجربه می‌تواند آنها را به فکر کردن درباره مسئولیت‌ها و انتخابات آن‌ها ترغیب کند.

نیاز فرزندان در خانواده‌های کنترلگر

فرزندان نیاز دارند تا زمینه‌هایی را برای توسعه هویت و شناخت خود فراهم کنند. آنها باید بتوانند به طور مستقل، بدون کنترل گری، نیازها و خواسته‌های خود را شناسایی کنند و زندگی خود را همراه با انتخابات خودشان سازماندهی کنند. منتها، به خاطر داشته باشید که هر خانواده و محیط تربیتی متفاوت است و به هیچ والدینی توصیه نمی‌شود که خودشان را مورد سنجش قرار دهند یا احساس عذاب وجدان کنند. استفاده از راه‌های سازنده و سازگار و جلوگیری از باقی ماندن شخصیت کنترل گر در ذهن، با ارزش‌های خودتان برای تربیت فرزندانتان تلاش کنید. اگر هرگونه نگرانی درباره راهبردهای تربیتی خود دارید، با مشاوران تربیتی یا روانشناسان مشورت کنید. آنها می‌توانند شما را در تقویت روابط خانوادگی و راه‌حل‌های سازنده راهنمایی کنند.

انگیزه برای خودکشی، فرار، اعتیاد و روابط نامشروع و پرخطر تأثیرات جدی بر زندگی و سلامتی آنها خواهد داشت. نکته ناراحت کننده این است که آنها به عواقب این انتخاب‌ها آگاه هستند، اما با ابراز مخالفتشان، اقدام به این رفتارها می‌کنند. در صورتی که رفتارهایی مثل دروغگویی، بی‌محبتی، عدم تعهد، عدم احترام و عدم توجه به دیگران در اولویت آنها قرار می‌گیرد، این نشانگر ناراحتی و مشکلات عمیق تر در روابط و ارتباطات آنهاست.

همچنین، افسردگی، پرخاشگری، مخالفت پی در پی، اعتراض و انتقاد مستمر از هر موضوعی، نیز نشانه‌هایی از عدم آرامش و عدم تعامل سالم با محیط هستند. در این شرایط، بهترین راه این است که حمایت حرفه‌ای از متخصصان در زمینه روانشناسی و پزشکی جستجو کنید. آنها می‌توانند مشکلات را تشخیص داده و یک برنامه درمانی مناسب را تعیین کنند.

 علت ایجاد شخصیت کنترل گر

دلایل متعددی که می‌توانند به شکل ژنتیکی یا ناشی از تجربه‌ها و شرایط روانی در زندگی فرد منجر به شکل‌گیری کنترل‌ گری شود. این دلایل عبارتند از:

عوامل ژنتیکی:

 برخی تحقیقات نشان داده‌اند که برخی عوامل ژنتیکی می‌توانند در شکل‌گیری شخصیت کنترل ‌گر نقش داشته باشند. وراثت ژنتیکی بر اساس تفاوت‌هایی در ساختار مغزی و عملکرد نورون‌ها تأثیر می‌گذارد که ممکن است همراه با افزایش نیاز به کنترل و تمایل به کنترل دیگران باشد. با این وجود، لازم به ذکر است که شخصیت انسان یک مسئله پیچیده است و تأثیرات متعددی دارد. عوامل ژنتیکی و تجربیات زندگی تنها بخشی از دلایلی هستند که ممکن است در شکل‌گیری شخصیت کنترل‌گر نقش داشته باشند. برای درک عمیق تر و تشخیص صحیح، توصیه می‌شود به افراد متخصص و روانشناسان مراجعه نمایید.

مطالعات در این زمینه بیانگر این موضوع است که برخی ژن‌ها به طور مستقیم یا غیرمستقیم تأثیری بر روی رفتارها، نگرش‌ها و سبک زندگی افراد دارند. اما مهم است به این نکته توجه کنیم که همچنین عوامل محیطی و تجربیات زندگی نیز از اهمیت بالایی برخوردارند و در شکل‌گیری شخصیت تأثیرگذارند.

بدین ترتیب، ما باید به همراهی خصوصیات ژنتیکی با عوامل محیطی مثل تجربه‌ها، تربیت و فرهنگ بپردازیم و به صورت جامع بر روی شخصیت و رفتار افراد تأثیر بگذاریم. بررسی و درک تعامل بین ژنتیک و محیط، بهترین راه حل برای درک عواملی است که شخصیت کنترل‌گر را شکل می‌دهند.

تجربیات در کودکی:

 تجربه‌های کودکی می‌تواند نقش مهمی در شکل‌گیری شخصیت کنترل‌گر داشته باشد. برخی از عوامل مانند تربیت سخت، محدودیت‌های زیاد، سخت‌گیری بیش‌ازحد، نقض حقوق شخصیتی و عدم امتناع مورد نظر می‌تواند به تقویت الگوهای کنترل‌گر در فرد کمک کند.

شرایط روانی:

 متغیرهای روان‌شناختی و شرایط روانی مانند ناراحتی، اضطراب، افسردگی و ترس ممکن است تمایل فرد به کنترل و مدیریت بیش‌ازحد دیگران را افزایش دهند. این افراد ممکن است به دلیل نیاز به امنیت و کنترل گری، علاقه زیادی به کنترل‌گری داشته باشند.

تجربیات و شرایط زندگی

تجربیات زندگی می‌توانند به طور مستقیم یا غیرمستقیم در شکل‌گیری شخصیت کنترل‌ گر نقش داشته باشند. برخی از شخصیت‌های کنترل‌گر به دلیل تجربیات نامطلوب و محدودیت‌های زندگی، نیاز به کنترل بیش از حد دیگران دارند. در زمانی که یک فرد با تجربه‌هایی مانند خشم و درد، فشارهای زیاد، ناراحتی یا احساس ناامنی روبرو می‌شود، ممکن است با سعی در کنترل همه چیز و همه کس، سعی در حفظ یک تحکم و کنترل داشته باشد. این ممکن است به طور ناخودآگاه به عنوان یک راه برای مقابله با این تجربیات نامطلوب شکل گیرد.

به عنوان مثال، فردی که در گذشته شکنجه دیده است، ممکن است به منظور ایجاد احساس امنیت به کنترل بیش از حد در روابط فردی نیاز داشته باشد. همچنین، فردی که در یک خانواده با زمینه کنترل‌گری بالا بزرگ شده است، احتمالاً این الگوی رفتاری را تقلید کرده و در زندگی بزرگسالی خود تکرار می‌کند. شخصیت کنترل‌گر نمی‌تواند به یک عامل واحد نسبت داده شود و درک دقیق تر نیاز به مشاوره و پشتیبانی از متخصصان در زمینه روانشناسی دارد. آنها می‌توانند به شما کمک کنند تا الگوهای رفتاری خود را درک کنید، تجربیات نامطلوب را پردازش کنید و به دستیابی به یک تعادل سالم در کنترل و هماهنگی با دیگران کمک کنند.

شرایط اجتماعی و فرهنگی

بدیهی است که شرایط اجتماعی و فرهنگی نقش قابل توجهی در شکل‌گیری شخصیت کنترل‌گر می‌توانند داشته باشند. آرزوی کنترل در فرد و جامعه در برخی از فرهنگ‌ها و سیستم‌های اجتماعی به‌عنوان ارزشی محسوب می‌شود و تأثیر چشمگیری در شخصیت‌پذیری افراد دارد.

در محیط‌هایی که کنترل بر فرد بسیار محدود است، فرد ممکن است به دنبال کنترل بیش از حد در زندگی خود بوده و شخصیت کنترل‌ گرتری را تجربه کند. در این شرایط، شخص ممکن است به دنبال برقراری کنترل بر خود و دیگران بوده و تمایل به داشتن قدرت و اثرگذاری بیشتری داشته باشد. به ‌علاوه، ارزش‌ها و قوانین فرهنگی همچنین می‌توانند تعیین‌کننده‌های مهمی برای کنترل ‌گری باشند. در فرهنگ‌هایی که از نظر اجتماعی، کنترل بر هم بیشتر است، احتیاج به کنترل بیشتری بر خود و دیگران حس می‌شود و شخصیتی با ویژگی‌های کنترل‌گرتر شکل می‌گیرد.

همچنین، میزان تحمل اجتماعی و فرهنگی نیز در شکل‌گیری شخصیت کنترل‌گر تأثیرگذار است. در برخی از فرهنگ‌ها، تحمل اختلاف‌ها و نقشهای مختلف در جامعه کمتر بوده و کنترل روابط و رفتار افراد بیشتر است. لازم به ذکر است که این تأثیرات همواره قطعی نیستند و هر فردی می‌تواند تحت تأثیر عوامل ژنتیکی، محیطی و فرهنگی خودش شخصیت کنترل‌گر را تجربه کند. همچنین، هر فرد قادر است آگاهی بیشتری نسبت به رفتارها و باورهای خود بدست آورده و در صورت نیاز، تغییراتی در شخصیت خود ایجاد کند.

راه‌های درمان و غلبه بر کنترل گری

راه‌های درمان و غلبه بر کنترل گری

درمان شخصیت کنترل‌گر بهتر است به صورت جامع انجام شود و تمامی عوامل و شرایط مربوطه را در نظر بگیرد. در ادامه بعضی از روش‌های درمانی شامل موارد زیر است:

روش‌های روانشناختی:

 مشاوره و درمان روانشناختی می‌تواند به شناسایی الگوها و باورهای نادرست مرتبط با شخصیت کنترل‌گر کمک کند. روش‌هایی مانند رواندرمانی، روش‌های شناختی-رفتاری و تکنیک‌های تمرکز بر هنجارسازی افراد می‌تواند موثر باشد.

تفکر مثبت و نگرش سازنده:

 آموزش به شخص برای ارتقای خودآگاهی و تفکر مثبت در مورد خود و دیگران می‌تواند کمک کند. تمرکز بر رشد شخصی، توسعه مهارت‌ها، خودانگیختگی و خوداعتمادی مثبت می‌تواند بهبودی را در شخصیت کنترل ‌گر ایجاد کند.

تجربه و تقویت توانمندی همکاری و همدلی:

 به شخصی آموزش داده شود که به همکاری و درک دیگران توجه کند و روابط سالم و متعادل با دیگران برقرار کند. تقویت مهارت‌های ارتباطی، قدرت شنیداری، تعامل احساسی و قابلیت همدلی می‌تواند مفید باشد.

تغییر نمونه‌های رفتاری:

 شخص به تدریج با روش‌های مشخصی آموزش داده می‌شود که با رفتارهای جدید و کمتر کنترل آمیز جایگزین رفتارهای کنترل‌گرانه شود. این می‌تواند شامل تکنیک‌های کاهش استرس، تمرین استراحت و ترکیبات مثبت ایجاد کننده باشد.

پشتیبانی از گروه‌های حمایتی:

 شرکت در گروه‌های حمایتی، فرصتی است که افراد با تجربه‌های مشابه دیگران را ملاقات کنند و با هم تجربیات و راهکارهای خود را به اشتراک بگذارند. این مشارکت می‌تواند به فرد در تغییر شخصیت کنترل‌گر کمک کند.

مهم است که هر فرد به‌عنوان یک افرادی منحصربه‌فرد در نظر گرفته شود و روش‌های درمانی انتخاب شده، متناسب با نیازها و وضعیت خاص او باشد. همچنین، همکاری با متخصصین حوزه روانشناسی و روانپزشکی می‌تواند در انتخاب و پیاده‌سازی مناسب‌ترین روش‌های درمانی کمک کند.

چطور با افرادی که شخصیت کنترل گر دارند، کنار بیاییم؟

در روابط با افراد دارای کنترل‌ گری، مراقبت از خود و احترام به سلامتی‌تان بسیار مهم است. در زیر چند راهکار برای برخورد با شخصیت کنترل‌ گر در زندگی شما آورده شده است:

تعیین مرزها:

 مشخص کردن مرزها و ارائه حدود مورد قبول برای خودتان بسیار اهمیت دارد. به دیگران نشان دهید که چه چیزهایی برایتان قابل قبول است و چه مواردی برایتان ناقابل قبول هستند. تعیین مرزها و ابراز قاطعیت در مورد آنچه که قبول و نپذیرفته‌تان است، اثر قابل توجهی در برقراری رابطه با شخصیت کنترل‌کننده دارد. با متعهد بودن به حفظ حریم شخصیتان و ارائه مرزهای مشخص، می‌توانید به خودتان کنترل بیشتری در زندگی خود بدهید.

ضرورت تأکید و یادآوری مرتب برای شخصیت کنترل‌گر نسبت به مرزها مهم است. با استفاده از لحن مهربان و خنثی، به آنها اجازه می‌دهید که درک کنند که حقوق و مرزهای شخصی شما برایتان اهمیت دارد، اما به همان اندازه باقی‌مانده از رابطه پایدار با آنها نگه‌داشته می‌شوید.

از لحاظ عاطفی به نظر آنها گوش کنید و بیان کنید که همچنان ارزش قائل به نظراتشان هستید، اما در عین حال به نظر خودتان اعتماد و بر روشتان اصرار دارید. این راهکارها می‌توانند به شما اجازه دهند که ارتباط سالم‌تری با افراد کنترل‌کننده برقرار کنید و به طور مداوم در دفاع از حقوق شخصیتان تقویت کنید.

مطلعه و آگاهی:

مطالعه درباره حالات نفسی و رفتار افراد کنترل‌کننده می‌تواند به شما کمک کند تا بهتر درک کنید که چرا آنها به این رفتارها روی می‌آورند. این می‌تواند شما را در تعامل با آنها آماده کند و راهکارهایی را برای مقابله با کنترل گری باشد.

ارتباط با افراد متوازن:

 رفتار با افراد متوازن و سالم‌تر می‌تواند به شما احساس حمایت و تعادل بیشتری بدهد. درصورت امکان، به دنبال افرادی بگردید که قدرت نظر خود را داشته باشند و شخصیت کنترل ‌گری نداشته باشند.

درک ریشه مشکل:

 بعضی از افراد کنترل‌کننده به دلیل عواملی از قبیل ناامنی و ترس در گذشته، به این رفتارها روی می‌آورند. تلاش کنید تا درک عمیق‌تری از زمینه رفتار آنها پیدا کنید. این می‌تواند در فهم و تعامل با آنها مفید باشد.

افرادی که قربانی شخصیت‌های کنترل گر می‌شوند، چه کسانی هستند؟

شخصیت‌های مهر طلب و وابسته کسانی هستند که نیاز به توجه دارند و طعمه‌ای مناسب برای اعمال نفوذ افراد کنترلگر هستند. افراد کنترلگر به راحتی می‌توانند این افراد را جذب کرده و اعمال قدرت نمایند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آخرین مقالات مشاوره روانشناسی

آخرین مقالات مشاوره روانشناسی

مشورت نیاز داری کلیک کن!