مشاور روانشناسی

وسواس فکری

وسواس فکری

وسواس فکری یکی از اختلالات بسیار آزاردهنده است و می‌تواند عملکرد فرد را تا حد بسیار زیادی کاهش دهد. ما در این مقاله به بررسی موضوع وسواس فکری شدید و علل ایجاد آن خواهیم پرداخت؛ پس مطالعه این مقاله را از دست ندهید.

وسواس فکری چیست؟

اختلال OCD یکی از اختلالات متداول عصبی-شناختی در برخی افراد است که به دو نوع مشخص از علائم تقسیم می‌شود: افکار وسواسی و رفتارهای اجباری. وجود هر کدام از این علائم در فرد می‌تواند نشان دهنده وجود اختلال وسواس باشد. افکار وسواسی، افکاری ناخواسته و مضطرب کننده هستند که منجر به پریشانی، نگرانی، و یا ترس می‌شوند.

رفتارهای اجباری شامل مجموعه‌ای از اقدامات است که فرد برای کاهش درد و رنج افکار وسواسی، متوقف کردن آن و یا جلوگیری از وقوع اتفاقات ناگوار آن‌ها را انجام می‌دهد. غالباً، هیچ ارتباط منطقی بین افکار وسواسی و اجبار وجود ندارد.

 درمان وسواس فکری بدون دارو

 درمان وسواس فکری بدون دارو

در سراسر جهان امروزه برای درمان اختلال وسواس فکری، از روش‌های مختلف و کارآمد استفاده می‌شود. در ابتدای درمان، معمولاً بدون دارو، با استفاده از روش‌های پاسخ به تحریک بدون عمل، فرد در معرض آن قرار می‌گیرد. همچنین برای درمان اختلال وسواس، روش‌های روان‌درمانی شناختی – رفتاری، شامل اصلاح باورهای خطا و غلط شناختی و ارائه الگوی رفتاری مناسب، درمان وارونه سازی عادت، آموزش مهارت های کنترل استرس و آموزش خانواده نیز به کار می‌رود.

تحریک مغناطیسی مغز و دستگاه لورتا

امروزه یکی از روش‌های پیشرفته تر برای درمان اختلال وسواس بدون دارو، استفاده از تحریک مغناطیسی مغز و دستگاه لورتا به عنوان یک روش غیرقطعی است که مورد تأیید سازمان غذا و داروی آمریکا قرار دارد. با تحریک مغناطیسی نواحی خاصی از قشر مغز، فعالیت مغز تغییر می‌کند و برای بهبود علائم وسواس کمک می‌کند.

وسواس ممکن است در مراحل مختلف زندگی و در شرایط استرس آور عود کرده و باعث ایجاد افکار و تکانه هایی خسته کننده برای فرد شود. تحریک مغناطیسی مغز (rtms)، روشی غیرتهاجمی است که جهت تحریک مغز در درمان OCD به کار می‌رود. در این روش، سیم پیچ‌ها به صورت عایق شده از القای الکترومغناطیسی استفاده می‌کنند. سیم پیچ coil روی پوست سر و در نقطه‌ای بر روی ناحیه‌ای از مغز قرار می‌گیرد که در ایجاد علائم عصبی و روانی تأثیر دارد. این دستگاه همانند دستگاه MRI عمل می‌کند. با استفاده از این دستگاه، تحریک مغناطیسی بدون درد و به سرعت به عناصر مغزی و نورون‌های عصبی می‌رسد و به راحتی می‌تواند در بیمار قابل‌اجرا باشد. اگر از این درمان به طور مداوم، متوالی و به سرعت استفاده شود، تغییرات پایدارتری را در مغز به همراه دارد. درمان تحریک مغناطیسی مغز می‌تواند علاوه بر درمان بیمار، به صورت سرپایی و بستری انجام شود.

درمان وسواس فکری بدون دارو، با استفاده از دستگاه نوروفیدبک لورتا امکان‌پذیر است. این روش به فرد امکان بازگشت به زندگی عادی خود در کنار کاهش تنش‌ها و استرس‌ها را می‌دهد.

در این روش درمانی، به قسمتی از مغز که مسئول کنترل احساسات و واکنش‌های مغزی است، آموزش داده می‌شود و با استفاده از روش‌های تربیتی دیگر، تغییر خواهد کرد. این تغییرات، باعث بهبود کنترل احساسات و واکنش‌های مغزی و در نتیجه خودکنترلی بهتر برای فرد مبتلا به وسواس می‌شود. درمان با دستگاه نوروفیدبک لورتا، یک روش جدید و بدون عارضه است و با چند جلسه متوالی و بدون دارو، برای کاهش علائم وسواس کارآمد است.

مقالات مرتبط : پارانویا چیست؟ علت بروز و علائم آن به همراه موثر ترین روش های درمان

برای وسواس فکری چه بخوریم؟

برای درمان وسواس می‌توانید از خوراکی‌های زیر استفاده کنید:

گیاه گل گاو

گیاه گل گاو زبان با اثر آرامبخشی و ضد اضطرابی که دارد، می‌تواند برای کنترل اضطراب و افکار وسواسی به عنوان یک درمان مکمل موثر باشد. برای تهیه دمنوش گل گاو زبان، می‌توانید یک قاشق چایخوری از برگ‌های خشک گل گاو زبان را در یک لیوان آب جوش حرارت دهید و سپس با گذراندن آن از صافی، آن را نوشید. به‌طور کلی، برای استفاده از گیاهان دارویی به عنوان درمان مکمل برای وسواس، باید با پزشک یا متخصص تغذیه مشورت کنید و اطمینان حاصل کنید که این گیاهان با سایر درمان‌های تجویز‌شده و وضعیت شما سازگاری دارند.

دارچین

دارچین یکی از گیاهانی است که برای درمان وسواس شناخته ‌شده است. برای تهیه چای دارچین می‌توانید یک تکه چوب دارچین را داخل یک قوری قرار داده و یک لیوان آب جوش را به آن اضافه کنید. سپس پس از حدود 5 تا 7 دقیقه، چای شما آماده است و قابل مصرف برای کنترل اضطراب و وسواس است.

عرق کاسنی

همچنین، روش دیگری برای درمان وسواس فکری، نوشیدن یک یا دو بار در روز، عرق کاسنی است که در درمان‌های سنتی مورد استفاده قرار می‌گیرد. با این حال، قبل از مصرف هر یک از این گیاهان دارویی و روش‌های درمانی، با پزشک یا متخصص تغذیه خود مشورت کرده و از سازگاری آن با وضعیت شما اطمینان حاصل کنید.

ریواس

باید به یاد داشته باشیم که یکی از خوراکی‌های مفید برای درمان اختلال OCD، ریواس است. ریواس می‌تواند تا حد زیادی بر روی وسواس تأثیر بگذارد و به عنوان یک صفرابر با قوی به حساب می‌آید. این ماده خوراکی، غنی از فسفر، کلسیم، پتاسیم، آهن و سدیم است و همچنین حاوی ویتامین‌های بسیار مفیدی است که برای سلامتی بدن ضروری هستند. قسمت ساقه ریواس را به‌صورت تازه و خام می‌توانید برای درمان اختلال OCD مصرف کنید. همچنین می‌توانید شربت گرده ریواس را بنوشید که خوش رنگ و خوش طعم است. در کنار این‌ها، کمپوت ریواس نیز طعم فوق‌العاده‌ای دارد. به‌طور کلی، ریواس به‌عنوان یکی از روش‌های مؤثر در درمان اختلال وسواس فکری شناخته شده است و توجه به غذایی سالم و متنوع، در کنار مصرف ریواس، می‌تواند به‌شما کمک کند که بر روی وسواس کنترل بیشتری داشته باشید.

جوی دو سر

جوی دو سر، یکی از خوراکی‌های مناسب برای درمان وسواس فکری است. این خوراکی می‌تواند برای صبحانه شما به‌عنوان یک گزینه مفید مطرح شود. جوی دو سر باعث برطرف شدن استرس و اضطراب در فرد می‌شود و با تأثیرش بر روی بدن فرد، باعث آرامش و خواب بهتر او می‌شود. ضمن این که شما می‌توانید پوره جو را نیز به‌عنوان صبحانه مصرف کنید. بعضی از افراد علاقه دارند که جوی دو سر را به‌صورت عصاره گیاهی مصرف کنند. به‌طور کلی، جوی دو سر، یکی از گزینه‌های مفید برای بهبود وضعیت وسواس فکری است و به‌عنوان یکی از ترکیبات غذایی مفید و سالم، به‌شما کمک می‌کند که بهترین بهداشت روحی و جسمی را داشته باشید.

مصرف ویتامین B12

مصرف ویتامین B12، یکی از روش‌های مؤثر در درمان وسواس فکری شدید است. اگر در بدن افراد، این ویتامین کم باشد، می‌تواند منجر به کم خونی و افسردگی شود و در بعضی موارد می‌تواند باعث آسیب به مغز و سیستم عصبی شود. در بسیاری از افراد، کمبود این ویتامین، وسواس را تشدید می‌کند. برای درمان وسواس، به سراغ غذاهایی که سرشار از ویتامین B12 هستند بروید. مواردی که برای شما مناسب هستند عبارتند از: جگر، ماهی، تخم مرغ، صدف، سویا و لبنیات. همچنین، در صورت نیاز، می‌توانید از مکمل‌های حاوی ویتامین B12 نیز استفاده کنید. باید در نظر داشته باشید که این غذاها و مکمل‌ها ضرری به کبد شما نخواهند رساند، اگر به مقادیر درست و با دقت مصرف شوند.

درمان وسواس فکری چقدر طول می‌کشد؟

اختلالات روانی مختلفی همچون وسواس با اختلالات دیگری مانند افسردگی همراه می‌شوند که برای درمان آن‌ها از دارو درمانی و روان درمانی استفاده می‌شود. در دارو درمانی، سعی می‌شود با جلوگیری از بازجذب یا دفع سروتونین در مغز، این علائم روانی کاهش یابند. در روان درمانی، از روانشناسی، رفتار درمانی، رفتار درمانی شناختی و CBT استفاده می‌شود. همچنین، در برخی موارد، علاوه بر درمان فردی، درمان خانوادگی و درمان زوجین نیز لازم است. مدت زمان درمان عموماً بین ۱۲ تا ۲۴ جلسه و حداقل ۶ ماه است. اما در صورتی که علائم بیماری نیز با اختلالات دیگری مانند افسردگی همراه باشد، مدت زمان درمان و نوع روش درمانی تغییر خواهد کرد.

از اهمیت همزمانی درمان دارویی و روان‌درمانی برای بهبود علائم بیمار تاکید می‌شود و هر کدام به تنهایی نمی‌توانند به طور کامل این اختلالات روانی را درمان کنند.

موضوعات مرتبط : وسواس شستشو و راه های درمان

علائم وسواس فکری شدید

علائم وسواس فکری شدید

معیارهای تشخیصی DSM-5 برای اختلال OCD شامل وجود وسواس فکری، اجبار یا هر دو است که در آن:

شمارش زیاد و افراطی

بعد از شمارش یک، در میان ذهن فرد مبتلا به OCD، نگرانی اوج می‌گیرد و فکر می‌کند که باید دوباره بشمارد. این یک روند افراطی و بارها تکرار می‌شود و ممکن است در طول روز به شمارش مواردی پرداخته شود که اهمیت چندانی ندارند. این شمارش ممکن است در نهایت به زحمت فرد و خستگی ذهنی او منجر شود.

وسواس فکری می‌تواند شامل موارد زیر باشد:

  1. افکار و تصورات افراطی و غیرعادی در مورد چاقی، لاغری، قطع عضو و آسیب رسیدن به قسمت‌های مختلف بدن.
  2. عدم عزت‌نفس و اعتماد به نفس، سرزنش خود نسبت به تصمیمات زمان حال و گذشته.
  3. وسواس فکری در مورد اعتقادات مذهبی مانند درگیری بیش از حد ذهن با مضامینی نظیر خیر و شر، بهشت و جهنم و قبول کردن یا رد مذهب و ایجاد شک.
  4. نگرانی غیرطبیعی و بی‌دلیل نسبت به مرگ خود یا عزیزان یا رخ دادن اتفاقات دردناک.
  5. تکرار جملات و حساسیت نسبت به بیان ذکرهای روزانه و ایجاد وسواس فکری.
  6. محاسبات پی در پی ذهنی در مورد درآمد و یا هر مسئله‌ای دیگر.

همه این افکار و تصورات به صورت تکراری و بدون کنترل شخص، اخذ و پردازش می‌شوند و شدت و اندازه آن‌ها می‌تواند در هر شخص متفاوت باشد.

انواع وسواس فکری

در واقع، از نظر علمی دسته‌بندی رسمی برای انواع وسواس فکری وجود ندارد، اما با توجه به علائم و نشانه‌ها می‌توان انواع OCD را توصیف کرد. یک فرد مبتلا به اختلال می‌تواند با توجه به نشانه‌هایی که دارد، در چند دسته‌بندی مختلفی قرار گیرد و هرنوع وسواس یا رفتار اجباری را داشته باشد. اما غالباً انواع وسواس فکری با دسته‌بندی‌های زیر شناخته شده‌اند:

– افکار پرخاشگرانه یا جنسی

 این نوع وسواس عمدتاً مرتبط با افکاری است که به آسیب‌رسانی به دیگران مرتبط هستند. مثلاً، مرور تصاویری از خشونت و پرخاش برای آسیب‌رسانی به دیگران در ذهن فرد که ممکن است دارای جنبه‌های جنسی نیز باشد.

ترس از صدمه‌رسیدن به دیگران

برخی از افراد، به جای ترس از آسیب‌رساندن به دیگران، از ترس آسیب دیدن عزیزانشان واهمه دارند. ممکن است کسی اینگونه فکر کند که فرزندش در یک تصادف کشته شود و برای جلوگیری از چنین اتفاقی، رفتارهای اجباری مانند مسئولیت رفت و آمد فرزندش را به‌عهده گرفتن و یا بررسی رایگان وسایل نقلیه فرزندش را برای اطمینان از سلامت آن‌ها انجام دهد.

ترس از میکروب‌ها و آلودگی‌ها

ترس از میکروب‌ها و نیاز به شستن مکرر دست‌ها، از جمله متداول‌ترین انواع OCD است. افرادی که دارای اختلال وسواس فکری هستند، ممکن است از میکروب‌ها واهمه داشته باشند و به همین دلیل رفتارهای اجباری مثل شستن مکرر دست‌ها و تمیز کردن وسایل شخصی خود را انجام دهند.

شک و تردید در ناقص انجام دادن کار

یکی از نوع‌های اختلال وسواس، شک و تردید در ناقص انجام دادن یک کار است. شخصی که به اختلال وسواس مبتلا است، ممکن است دائماً شک داشته باشد که کاری را درست و کامل انجام داده است یا نه. به عنوان مثال، شخصی که از خانه خارج شده و درب منزل را قفل کرده است؛ وسواس درست بودن این کار می‌تواند باعث شود تا فرد مذکور برای بررسی تکراری درب منزل به خانه بازگردد و بررسی کند که آیا درب منزل به درستی قفل شده است یا نه.

مسائل مربوط به عمل دینی و انجام گناه‌ها

یکی از دیگر نوع‌های وسواس، بی‌قراری و نگرانی در مورد غیراخلاقی یا گناهکار بودن شخص است. برخی از افراد ممکن است به خاطر این افکار، مداوم در نماز، دعا کردن و انجام فعالیت‌های مذهبی باشند.

ترس از از دست دادن کنترل خود

ترس از دست دادن کنترل خود و انجام رفتارهای غیرارادی و نامناسب، ترسی است که در ذهن برخی از افرادی که از این اختلال رنج می‌برند وجود دارد. این افراد ممکن است نگران باشند که ناگهان در جمع شروع به داد و فریاد زدن کنند یا به شخصی آسیب برسانند. این افکار ممکن است با هرگونه رفتار اجباری همراه باشد. اما نکته مهم در این مدل از انواع وسواس فکری، این است که ممکن است این افکار به انزوای فردی منجر شوند زیرا شخص از نزدیک شدن به دیگران و برقراری ارتباط با آنها واهمه دارد.

ترتیب و تقارن

انواعی از وسواس فکری که ممکن است شامل نظم و ترتیب دادن وسایل و اشیا به صورت کاملا دقیق باشد؛ مربوط به ترتیب و تقارن است و بسیار آزاردهنده و وقت گیر می‌باشد.

همان‌طور که پیشتر اشاره شد، انواع وسواس‌های فکری ممکن است بیشتر از مواردی که ذکر شده‌اند، دسته‌بندی شوند. به عنوان مثال، انواعی از OCD می‌تواند شامل اعتقاد به جادو و تفکرات جادویی، وسواس در مورد بدن خود، وسواس در مورد الگوی تنفسی و… باشد. به طور کلی، وسواس فکری به مجموعه‌ای از افکار و نگرش‌ها نسبت داده می‌شود که به صورت تکراری و بدون کنترل شخص، اخذ و پردازش می‌شوند و به شدت زندگی شخص را تحت تاثیر قرار می‌دهند.

دلیل بروز وسواس فکری چیست؟

توافق علمی در مورد ریشه و علت اختلال وسواس فکری صورت نگرفته است و دلیل دقیق بروز این اختلال هنوز به خوبی شناخته نشده است. اما به نظر می‌رسد که مجموعه‌ای از عوامل محیطی و ژنتیکی می‌توانند در بروز این اختلال مؤثر باشند. بیشتر از افرادی که این وسواس را تجربه می‌کنند، ژنتیکی مستعد ابتلا به آن هستند. به عنوان مثال، تحقیقات نشان می‌دهد که بروز افکار وسواسی در دوقلوهای همسان بیشتر است نسبت به دوقلوهای غیرهمسان.

علاوه بر این، برخی روانشناسان معتقدند که تفاوت در انتقال دهنده‌های عصبی و هورمون‌های عصبی میان افراد مختلف، می‌تواند به ایجاد زمینه اختلال وسواس فکری در برخی افراد منجر شود. عوامل محیطی همچون تجربه‌ی استرس شدید در طولانی مدت یا تروماهای مختلف در کودکی می‌توانند باعث بروز این وسواس شوند. پدیدآوران کتاب «چه اتفاقی برایت افتاد؟» معتقدند که بررسی گذشته‌ی ما و شناسایی الگوهای رفتاریمان می‌تواند ما را برای شناختن خود و ایجاد راهِ حلی برای حل مشکلات زندگی در آینده کمک کند.

عوامل زیستی و ژنتیکی

یکی از عوامل مهم در بروز وسواس، عوامل زیستی و ژنتیکی است. تحقیقات نشان می‌دهد که ریشه‌های ژنتیکی وجود ژن بیماری وسواس در خانواده شخص می‌تواند در ایجاد وسواس مؤثر باشد. برای مثال، میزان ابتلای افرادی که یکی از نزدیکان درجه یک آن‌ها (مانند پدر، مادر، برادر یا خواهر) مبتلا به بیماری وسواس بوده است، دو برابر کسانی است که ژن این بیماری را ندارند. به عبارت دیگر، افرادی که خویشاوندی در خانواده‌شان با بیماری وسواس مبتلا شده‌اند، احتمال دارند که خود در معرض ابتلا به این بیماری باشند.

آسیب‌های مغزی

همچنین، برخی آسیب‌های مغزی مانند عفونت‌های استرپتوکوک، نواقص شیمیایی در مغز و بیماری‌های متعددی که باعث آسیب به سیستم عصبی می‌شوند، می‌توانند در بروز وسواس نقش داشته باشند. همچنین طبق تحقیقات صورت گرفته، عدم تعادل یا بازداری در سیستم هورمونی مانند سروتونین و دوپامین نیز می‌تواند به وسواس منجر شود.

تربیت والدین

تربیت والدین می‌تواند در شکل‌گیری اختلال وسواسی کودکان تأثیرگذار باشد. برخی از والدین مبتلا به اختلال وسواس فکری و عملی هستند و رفتارها و افکار وسواسی از خود نشان می‌دهند. به همین دلیل، کودکان آن‌ها با الگوبرداری از رفتار وسواسی والدین، به تدریج دچار وسواس می‌شوند و اعمال وسواسی را تقلید می‌کنند.

همچنین، چندین عامل دیگر نیز می‌توانند در شکل‌گیری وسواس در کودکان مؤثر باشند، از جمله:

  1. پرخاشگری و روابط تنش‌زا در خانواده
  2. افراطی بودن در چیزی مانند نظافت، غذا خوردن یا ورزش کردن
  3. وسواس‌های مرتبط با شکل بدنی، وزن و تناسب اندام
  4. استفاده از سبک تربیتی ناصحیح و سختگیرانه توسط والدین

به بیان دیگر، والدین می‌توانند با تربیت مناسب و با توجه به نیازهای روحی و رفتاری کودکان، به شکل‌گیری یک شخصیت سالم و محکم کمک کنند. در عین حال، تربیت نامناسب و کنترل بیش از حد بر روی کودکان، می‌تواند باعث شکل‌گیری اختلال وسواسی شده و بر آینده آن‌ها تأثیر گذار باشد.

تحقیر کودکان

تحقیر کودکان، به بیان دیگر کوچک کردن شخصیت کودکان با استفاده از جملات نادرستی مانند “تو آدم بی عرضه‌ای” و “تو لیاقت هیچ چیزی رو نداری”، می‌تواند تأثیرات شدیدی بر روی شخصیت و روانشناسی کودک داشته باشد. برخی از افرادی که به این نوع تحقیر معرض شده‌اند، دائما در حال تلاش برای ثابت کردن ارزش خودشان و اثبات خودشان در برابر دیگران هستند و باعث می‌شود روی افکار، احساسات و اعمالشان دقت بیشتری داشته باشند.

این نوع تحقیر می‌تواند تأثیرات شدیدی بر روی خوداحترام کودک داشته باشد و ممکن است منجر به شکل‌گیری احساس ناامیدی، کاستی از اعتماد به نفس و پیامدهای منفی دیگر در بلندمدت شود. والدین، معلمان، خواهران و برادران بزرگ‌تر و اطرافیان کودک باید از استفاده از جملات تحقیرآمیز خودداری کرده و به جای آن از کلمات سازنده و انگیزشی استفاده کنند تا شخصیت کودکان را تقویت کرده و رشد موفقیت‌آمیز آن‌ها را ترویج دهند.

عدم احساس امنیت

تحقیقات نشان داده‌اند که کودکانی که در دوران کودکی احساس امنیت نداشته‌اند، مورد تنبیه سنگین والدین قرار گرفته‌اند، و یا ناشی از سو استفاده جنسی و خشونت قرار گرفته‌اند، در دوران بزرگسالی بیش از دیگران دچار اختلال وسواس فکری و عملی می‌شوند. عدم حضور محیط امن و پایدار در دوران کودکی، می‌تواند پایه روانی ناپایداری و ناامنی را برای فرد در بزرگسالی فراهم کند.

همچنین، محدودیت‌های بیش از حد، سرزنش و ایرادها، توقعات و انتظارات غیر واقعی و افراطی از سوی والدین، ممکن است با ایجاد محدودیت‌هایی برای فرد، به شکلگیری اختلال وسواس کمک کنند. فرد با احساس ناامنی و خطر، دائم در حال تلاش برای کنترل هر چه بهتر محیط اطراف خود است و به همین منظور می‌تواند با رفتارهای وسواسی به‌طور مرتب در جواب تهدیدهایی که در خود به‌طور غیرمنطقی وجود می‌داند، تجربه شود.

بنابراین، با توجه به این امور، والدین باید با استفاده از یک سبک تربیتی مناسب، به رشد شخصیت سالم کودک خود کمک کنند و از محدودیت‌های بیش از حد، سرزنش و ایرادها، توقعات و انتظارات غیر واقعی و افراطی خودداری کنند، تا از شکل‌گیری اختلال وسواسی جلوگیری کنند.

آیا وسواس فکری باعث بروز افسردگی می‌شود؟

وسواس و افسردگی دو اختلال متفاوت و رایج بین افراد هستند. افسردگی در واقع یک اختلال همراه با استرس و اضطراب است، اما اختلال وسواس فکری شدید به‌عنوان یک اختلال خلقی تعریف می‌شود. هرچند با وجود تفاوت‌هایی که بین این دو اختلال وجود دارد، بین آنها رابطه‌ای مستقیم وجود دارد. بنابراین، اکثر افرادی که با اختلال وسواس مبتلا هستند، همچنین از افسردگی نیز رنج می‌برند و باید برای درمان آن نیز اقدام کنند.

محققان فکر می‌کنند که مشکلات زندگی با OCD می‌تواند باعث علائم افسردگی شود، زیرا افسردگی اغلب پس از بروز علائم OCD شروع می‌شود. علائم افسردگی ممکن است به دلایلی مانند ماهیت افکار اجباری، مشکلات ناشی از اعمال اجباری و مشکلاتی که OCD در زندگی و روابط شخص ایجاد می‌کند، ایجاد شود.

OCDباعث جرقه افکار تکراری، ناراحت‌کننده و ناخواسته می‌شود. برای بسیاری از افراد، بطور کلی ماهیت این افکار کافی است که شوک، ترس و در نهایت افسردگی را به وجود آورند. در اینجا مثالی از نحوه عملکرد وسواس فکری برایتان شرح داده می‌شود.

افکار وسواس فکری

والدین جدید ممکن است افکار ناخودآگاه بدیهی و ناراحت‌کننده درباره رساندن آسیب به نوزاد داشته باشند. واقعیت این است که تقریباً همه والدین (پدرها و مادران) با این افکار مزاحم روبرو می‌شوند. این افکار می‌توانند ترسناک باشند و باعث شرمساری شدید شوند، حتی اگر کودک هرگز در خطر واقعی قرار نگیرد. والدینی که از پراکندگی این افکار آگاه نیستند، ممکن است احساس کنند مشکلی در آنها وجود دارد.

همه افکار مزاحم شامل تصاویر خشونت‌آمیز نیستند، اما بیشتر آنها آزاردهنده یا ناراحت‌کننده هستند. با این حال، افکار مزاحم به طور خودکار نشان دهنده افزایش خطر آسیب نیستند. اما اگر افکار همراه با اضطراب، افسردگی و OCD رخ دهند، این خطر ممکن است افزایش یابد.

افکار ناراحت‌کننده همچنین می‌توانند در طول زمان به افسردگی منجر شوند، زیرا فردی که افکار مزاحم دارد ممکن است کنترل ذهن خود را از دست بدهد که می‌تواند کاملاً افسرده کننده و ناتوان کننده باشد. مطالعات از سال 2018 همچنین نشان می‌دهند که نشخوار فکری (فکر کردن به افکار نگران‌کننده، افسرده‌کننده یا منفی بارها و بارها) یکی از عوامل کلیدی در افسردگی و OCD است.

در یک مطالعه بزرگ‌تر، روانشناسان مشاهده کردند که افراد مبتلا به OCD با نشان دادن سه الگوی رایج، کمتر از علائم افسردگی رنج می‌برند:

  • فکر می‌کنند که اقداماتشان می‌تواند یک نتیجه را تغییر دهد.
  • خود را قادر به انجام این اقدامات می‌دانند.
  • فکر می‌کنند که در یک موقعیت خاص، قدرت کنترل دارند، بنابراین می‌توانند اقدامات لازم را انجام دهند.
بنر-مشاوره-فردی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آخرین مقالات مشاوره روانشناسی

آخرین مقالات مشاوره روانشناسی

برای تماس با مشاور کلیک کنید!