یکی از مسائلی که بعد از ازدواج مخصوصا در روزهای اول زندگی ایجاد میشود، بحث دلتنگی برای خانواده و افسردگی بعد از ازدواج است. این موضوع تا حدی قابل درک است و طبیعی میباشد اما زمانی که تمرکز شما را از زندگی مشترکتان با همسرتان بردارد به مسئلهای دردسرساز تبدیل خواهد شد. با توجه به عمومی بودن این مسئله ما در این مقاله به بررسی افسردگی پس از ازدواج میپردازیم و به ذکر علل و راههای درمان نیز خواهیم پرداخت.
فهرست مطالب
مهمترین علائم افسردگی پس از ازدواج
واقعیتی که ممکن است برخی زنان با آن مواجه شوند، افسردگی پس از ازدواج است. این وضعیت میتواند به علت عوامل مختلفی ایجاد شود و تأثیرات منفی بر روحیه و رضایت زنان در زندگی مشترک خود داشته باشد. تغییرات در نقشها، مسئولیتها و روابط خانوادگی، همچنین تغییرات در محیط زندگی، ممکن است باعث ایجاد افسردگی در زنان پس از ازدواج شوند. علاوه بر این، فشارهای روزمره زندگی مشترک، مشکلات در روابط همسری، عدم توافق در انتظارات و ارزشها و تغییرات در وضعیت مالی نیز میتوانند به افسردگی زنان پس از ازدواج منجر شوند. تأثیر افسردگی پس از ازدواج بر کیفیت زندگی زنان قابل توجه است و برای رسیدگی به این موضوع، نیازمند توجه هستیم. در صورتی که شما یا هر کس دیگری با افسردگی پس از ازدواج مواجه هستید، باید به جدیت با این موضوع برخورد کرده و اقدامات مناسب را برای مدیریت و درمان این وضعیت انجام دهید.
افسردگی پس از ازدواج در زنان میتواند با علائم متنوعی همراه باشد و برای هر شخص به شکل متفاوتی ظاهر شود. با این حال، برخی از علائم رایج افسردگی زنان پس از ازدواج شامل موارد زیر میشود:
کاهش قدرت انجام فعالیتها
زنان پس از ازدواج احساس ناراحتی، افسردگی و خستگی روزانه را تجربه میکنند که گاهی بدون دلیل قابل توجیه و به صورت مداوم است. میتوان گفت کاهش قدرت انجام فعالیتها، احساس کمبود انرژی و عدم تمایل به انجام وظایف روزمره، نشانههای افسردگی بعد از ازدواج در زنان هستند که به دلیل دلتنگی و دوری از خانواده ایجاد میشود.
نداشتن اشتیاق در زندگی
ممکن است زنان علاقه و اشتیاقی کمتر نسبت به فعالیتهایی که در گذشته لذت میبردند، به همسر و اطرافیان خود نشان دهند و احساس کمبود خوشحالی و رضایت داشته باشند. این احساس امری مخفی کردنی نیست و در صورت تداوم میتوامد بر روحیه همسرتان نیز تاثیر بگذارد.
ایجاد اختلال در الگوی خواب
اختلال در الگوی خواب و تغذیه ممکن است به همراه افسردگی باشد. به عنوان مثال، تازه عروسها یا در مواردی در مردان ممکن است با بیخوابی، خواب زیاد، افزایش یا کاهش اشتها و وزن همراه باشد.
وجود مشکل و نارسایی در تمرکز
زنان ممکن است با مشکلاتی در تمرکز، حافظه ضعیف، و تصمیمگیری روبرو شوند. همچنین، افسردگی میتواند با عوارضی نظیر احساسات بیارزشی، کاهش اعتماد به نفس و احساس گناهکاری همراه باشد. در مواردی دیده شده است که دختران به دلیل عدم تحمل دوری از خانواده از ازدواج پشیمان شده و درخواست طلاق یا زندگی با خانواده خود را به همسرشان میکنند.
تمایل به تنهایی و انزوا
تمایل زنان به تنهایی و انزوا ممکن است ناخواسته باشد و آنها از شرکت در روابط اجتماعی و جمعهای فامیلی اجتناب کنند. اگر دارای چنین علائمی هستید و آنها بر زندگی روزمرهتان تأثیر منفی گذاشتهاند، بهتر است با متخصصین روانشناسی یا مشاوران متخصص مشورت کنید تا تشخیص دقیقی برایتان انجام شود و درمان مناسبی را پیشنهاد دهند.
دو علامت بسیار برجسته
علائم افسردگی بعد از ازدواج شامل موارد زیر میباشد:
• کاهش علاقه به کار و یا استعفا از کار، به عنوان یکی از نشانههای افسردگی در افراد مطرح است؛ زیرا آنها به انجام کاری علاقه ندارند.
• در عادات غذایی این افراد تغییرات چشمگیری رخ میدهد؛ به طوری که از غذا لذت نمی برند و با کاهش یا افزایش وزن شدید روبرو میشوند.
کاهش ارتباطات اجتماعی
کاهش ارتباطات میتواند اندیشهی افراد را منفی کند و افسردگی به دنبال داشته باشد. در نتیجه، زنان بعد از ازدواج در مواردی خود را از جمع جدا کرده و انزوا طلبی میکنند. افراد افسرده به بچهها بیتوجه هستند و رفتار و اعمال فرزندانشان را کمتر بررسی میکنند. همچنین، افرادی که پس از ازدواج به افسردگی مبتلا میشوند، دیگر به کارهایی که علاقهمند بودهاند، توجه نمیکنند و از انجام آنها لذت نمیبرند.
از دست دادن انرژی
به دلیل کاهش اشتها، زنان انرژی خود را از دست داده و روز به روز ضعیفتر میشوند. علاوه بر این، عادات خواب آنها دچار تغییراتی جدی میشود؛ به گونهای که یا زیاد میخوابند، یا در برخی موارد دچار بی خوابی میشوند.
سایر علائم
🔸 در افراد مبتلا به این شرایط، تمایل به ارتباط جسمانی و حتی جنسی به شدت کاهش مییابد.
🔸 آنها به تنهایی علاقهمند میشوند و از حضور در مجموعههای اجتماعی خودداری میکنند.
🔸 به دلیل عدم توانایی در هماهنگی کارها، نمیتوانند زندگی خود را برنامهریزی و مدیریت کنند.
🔸 در برنامههای مراقبتی این افراد، مانند ورزش و رعایت بهداشت، تغییرات جدی ایجاد میشود که به آسانی قابل مشاهده است.
موضوعات مرتبط : مشاوره زوج درمانی
علت افسردگی بعد از ازدواج
عوامل مختلفی میتواند باعث افسردگی بعد از ازدواج شود، اما برخی از این عوامل رایج تر هستند. در زیر به برخی از علل معمول افسردگی زنان پس از ازدواج اشاره خواهیم کرد:
افزایش مسئولیتهای زندگی
وقتی وارد زندگی مشترک میشوید، نقش و مسئولیت شما به عنوان یک زن برای تامین نیازهای خانوادگی و مراقبت از همسر و فرزندان تغییر میکند. این تغییرات ممکن است باعث ایجاد فشارهای جدیدی برای شما شده و در نتیجه میتواند به افسردگی منجر شود.
عدم تطابق انتظارات با همسر
اگر تطابق انتظارات و ارزشهای همسر و زن وجود نداشته باشد، ممکن است باعث ایجاد افسردگی و نارضایتی در زنان شود. برای زنان، انتظارات در مورد نقش همسری، تقسیم وظایف خانگی، ارتباطات همسری و مسائل مالی، تأثیرگذار هستند.
عدم وجود تفاهم با همسر
مشکلات در ارتباطات همسری در کنار عدم تفاهم و همدلی و سوءتفاهمها، میتوانند افسردگی را در زنان پس از ازدواج تشدید کنند و در نهایت منجر به کاستیهایی در رضایت و خوشبینی زن در زندگی مشترک شوند.
مشکلان مالی
مشکلات مالی ممکن است در ایجاد افسردگی در زنان پس از ازدواج نقش مهمی داشته باشند. عدم قدرت پاسخگویی به نیازهای مالی خانواده، بدهی ها، مشکلات اقتصادی و عدم رضایت از وضعیت مالی، ممکن است باعث افزایش فشارهای روحی گردند.
تغییر نقشها بعد از ازدواج
بعد از عقد، زوجین به عنوان یک خانواده جدید، وارد روابط خانوادگی جدیدی میشوند. تغییرات در روابط با خانواده همسر، تطبیق با ساختار خانواده جدید و هماهنگی با فرهنگ و رسوم خانواده همسر میتواند عواملی باشد که باعث بروز افسردگی در زنان شود.
راه های درمان افسردگی پس از ازدواج
وضعیت افسردگی بعد از ازدواج، جدی به نظر میرسد و به درمان و راهحلهای مناسبی نیاز دارد. در این قسمت از نوشتار، به برخی از راهحلها و درمانهای رایج درمان افسردگی زنان پس از ازدواج اشاره خواهیم کرد.
مشاوره روانشناختی
یکی از روشهای اساسی درمان افسردگی، مشاوره روانشناختی است. با مراجعه به یک مشاور تجربهای، می توانید درباره علت و عوامل افسردگی خود صحبت کرده و به راهحلهای کارآمد برای بهبود روحیه و کیفیت زندگی خود دست یابید. مشاوره روانشناختی یا رواندرمانی، فرایندی است که در آن فرد با مشکلات روانی خود وارد جلسات مشاوره میشود تا بهبود هیجانی، بهبود روابط شخصی و حل مشکلات روانی خود را تجربه کند. مشاوره روانشناختی به افراد کمک میکند تا آگاهی بیشتری از خود، شناخت بهتری از احساسات و نحوه واکنش به اطرافیان داشته باشند.
در جلسات مشاوره، روانشناس با استفاده از روشهای مختلف ارتباطی، تکنیکهای خاص روانشناسی به افراد کمک میکند تا نگرشهای پویا، شیوههای مثبت فکر کردن، نحوه برخورد با وضعیتهای مختلف، چالشها یا ناکامیها را بهبود بخشند و بازتاب احساسات، ارزشها و انتظارات خود را ببیند. مشاوره روانشناختی به عنوان یکی از راههای مراقبت از سلامت روان، درمان اختلالات روانی مانند افسردگی، اضطراب، اختلالات خوردن، اعتیاد به مواد مخدر و برای سایر مشکلات روانی مفید است.
مراقبت از وضعیت سلامت روان
مراقبت از سلامت جسمانی و روانی میتواند در بهبود افسردگی بسیار مؤثر باشد. ورزش کردن، تغذیه سالم، استراحت کافی و پرهیز از استفاده از مواد مخدر و الکل میتواند به شما کمک کند که انرژی و روحیه خود را بهبود بخشید.
برقراری ارتباطات اجتماعی سالم
با برقراری ارتباطات اجتماعی سالم، میتوانید احساسات منفی از جمله انزجار و انزوا را کاهش دهید. برای مثال بعد از ازدواج کردن بهتر است سر خود را گرم کنید و اگر شاغل نیستید در گروههای داوطلبانه عضو شده و فعالیتهای اجتماعی مفید انجام دهید.
استفاده از تکنیکهای مدیریت استرس
استفاده از تکنیکهای مدیریت استرس میتواند به کاهش افسردگی بعد از ازدواج کمک کند. استفاده از تکنیکهایی مانند تنفس عمیق، مدیتیشن، یوگا و تکنیکهای روانشناسی میتواند به شما در کاهش استرس کمک کند و در عین حال برای بهبود روحیه شما مفید باشد.
ارتباط برقرار کردن با همسرتان
با ارتباط برقرار کردن، نیازها و احساسات خود را به همسرتان بیان کردن، میتواند در بهبود روابط همسری و کاهش افسردگی به شما کمک کند. از طریق درک نیازها و انتظارات همدیگر، میتوانید روابط خود را تقویت کرده و بهبودی چشمگیری را تجربه کنید. در نتیجه، توصیه میشود که همیشه سعی کنید با همسرتان در تعامل باشید و از ابراز نیازهای خود به او برای بهبود روابطتان استفاده کنید.
تعامل با همسر و بیان نیازها
تعامل با همسر و بیان نیازها و احساسات به او، میتواند در بهبود روابط همسری و کاهش افسردگی کمک کند. با برقراری ارتباط با همسر و درک نیازها و انتظارات یکدیگر، میتوانید روابط را قویتر کنید و تجربه بهتری از زندگی مشترک داشته باشید.
انجام فعالیتهای لذت بخش
اگر فعالیتهایی را که از آنها لذت میبرید و انرژی میگیرید، انجام دهید، روحیه و انگیزه شما بهبود خواهد یافت. به تخصیص زمان برای این فعالیتها و لذتبردن از آنها توجه کنید، زیرا میتواند به کاهش افسردگی کمک کند. در صورت تجربه افسردگی مزمن و احساس نارضایتی مداوم، بهتر است به پزشک یا متخصص روانشناسی مراجعه کنید. آنها میتوانند به شما تشخیص دقیقتری درباره افسردگی بعد از ازدواج بدهند و درمان مناسبی را توصیه کنند.
مقابله با فروریزی عاطفی
بعضی از زنان، و به مقدار کمتری مردان، پس از ازدواج در راستای تسکین هیجانات اولیه تلاش میکنند اما در نهایت با فروریزی عاطفی مواجه میشوند و احساس میکنند که از فردی شاد و پرانرژی به فردی پیر و کسل کننده تبدیل شدهاند. این احساس منفی ممکن است به دلایل مختلفی در ذهن افراد پدید آید. برای مثال زوجینی که با یکدیگر تفاهم ندارند نمیتوانند فعالیتهای مشترک نیز با یکدیگر انجام دهند و به همین دلیل حوصلهشان سر رفته و احساس کسلی یا بی رمقی به آنها دست میدهد. به همین دلیل کمک گرفتن از یک روانشناس و رفتن به جلسات مشاوره ازدواج میتواند گامی مثبت در جهت توانمندسازی شما در ازدواج باشد.
داشتن برنامه ریزی مالی
با پرداخت هزینه های جدید در زندگی زناشویی و به اشتراک گذاشتن هزینهها برای گذراندن زندگی، احساسات جدیدی را تجربه میکنید. دلیل این امر برایتان این است که زوجین در زمان مجرد بودن، درآمد خود را صرف خودشان میکردند. همچنین تلاش و استرس قبل از عروسی باعث میشود که زوجین، همسر خود را درگیر مشکلات روزهای بعد از ازدواج نکنند تا با مواجه شدن با لحظات زندگی زناشویی دچار سردرگمی یا اختلاف نشوند. به صورت کلی زوجینی که مهارت بالایی در زمینه مدیریت مالی دارند زندگی شادتری و پر از آرامشی خواهند داشت به همین دلیل داشتن برنامه ریزی مالی گامی بسیار مفید در جهت مقابله با افسردگی بعد از ازدواج است.
کمک گرفتن از یک مشاور
با توجه به داشتن افکار منفی در دوران پس از ازدواج، همراه با احساس گناه، زوجین باید به دنبال یک مشاور باتجربه و ماهر باشند تا بتواند شرایط و احساسات آنها را به خوبی درک کند. این مشاور به شما کمک میکند تا احساس گناه را از خود دور کنید و انتظارات غیر واقعی خود از ازدواج را کنار بگذارید. در پایان، او با تمرکز بر روی دیگر روابط و مشکلات زندگی زناشویی به شما کمک خواهد کرد و مشکلات با درمان آنها، حل شوند.
برنامه ریزی در امور خانه
زندگی مجردی را پشت سر گذاشته و وارد زندگی زناشویی شدن برای هر کسی چالش برانگیز است. با این حال، برای سازگاری با شرایط جدید، باید تمام افکار و تصاویری که در مورد ازدواج در گذشته داشتهاید را فراموش کرده و سعی کنید یک زندگی خوشایند و سازنده را با همسر خود رقم بزنید. برای این منظور، باید با همسرتان برای مسائل مربوط به خانه، زندگی، سلامتی و موارد دیگری که برای شما مهم هستند، برنامهریزی کنید. با تمرکز بر روی این امور، به امید بهترین آینده ممکن برای خود و همسرتان دست خواهید یافت.
کنار آمدن با تغییرات
در طول تغییراتی که در زندگی خود ایجاد میکنید، احساس عدم اطمینان، غم و اندوه ممکن است با شما همراه باشد. در این شرایط، گریه کردن یکی از راههایی است که میتواند به شما آرامش بخشد، بنابراین نباید این راه آرامش را از دست بدهید. برخی از احساسات منفی ناشی از خستگی از فشارهای زندگی هستند، اما بروز این احساسات منفی معیار مناسبی برای سنجش سطح رضایت خود از زندگی زناشویی نیست. با تلاش کردن و اجرازه دادن به احساساتتان برای جاری شدن میتوانید حجم این تفکرات منفی را به حداقل برسانید و به آرامش دست پیدا کنید تا در نتیجه از افسردگی بعد از ازدواج دور شوید.
دلایل دلتنگی بعد از ازدواج
اهمیت دلبستگی میان اعضای خانواده یکی از ویژگیهای بارز است. این مسئله باعث میشود که هنگامی که از خانواده خود دور هستید، حس شوق و اشتیاق به دیدار آنها شما را فراگیرد. از طرفی، ازدواج یکی از عاملهایی است که شما را از خانواده پدر و مادرتان جدا میکند و زندگی مستقلی را برای شما ایجاد میکند؛ اما این به معنای فراموش کردن خانواده قبلی شما نیست. در واقع، شما به دنبال تشکیل خانواده جدیدی هستید، اما همچنان نباید خانواده قبلیتان را فراموشی کنید و از طرفی نیز همیشه با آنها در ارتباط باشید. در روزهای اول زندگی مشترک و در شرایط جدید، این احساس و شوق، قویتر خواهد بود.
گاهی اوقات، اگر این حس دلتنگی را بیش از حد بروز داده و یا تلاش کنید همیشه در کنار خانواده اولتان همانند گذشته باشید، شاید برای همسرتان ناخوشایند شود. بنابراین، همانطور که گفتیم، نکته مهم درباره احساس دلتنگی پس از ازدواج، مدیریت آن است تا بتوانید احساسات خود را کنترل کنید و این در نتیجه، برای همسر شما نیز مطلوب خواهد بود.
فاصله مکانی
یکی از دلایل سادهتری که باعث دلتنگی پدر و مادر بعد از ازدواج میشود، فاصله مکانی است. اگر پس از ازدواج از شهر زادگاه خود دور شده باشید و نتوانید پدر و مادرتان را بیشتر ببینید، این مسئله باعث دلتنگی و در نهایت افسردگی بعد از ازدواج در شما خواهد شد.
سبک نادرست فرزندپروری
دوست داشتن خانواده و وابسته بودن به آنها با تعلق خاطر فرق دارد. هرکس پدر و مادر خود را دوست دارد، اما یک فرد مستقل باید بتواند در کنار دوست داشتن خانواده، از آنها جدا شده و زندگی مستقلی را شروع کند. با این حال، بعضی اوقات سبک پرورشی نادرست و ویژگی های شخصیتی ما میتوانند باعث شوند که نتوانیم به راحتی از خانواده جدا شویم. در واقع، برخی افراد فقط مثل یک کودک می خواهند همیشه در کنار پدر و مادر خود باشند. به علاوه، این شرایط باعث ایجاد مشکلات بسیاری در زندگی ما می شوند، همچنین دلتنگی را نیز به همراه دارند.
شما از روز بعد از ازدواج به عنوان زن و شوهر جدید زندگی خود را آغاز میکنید. از این پس باید به تنهایی مسئولیتهای تازهای را بر عهده بگیرید. تا دیروز در خانه پدری خود به عنوان فرزندی زندگی میکردید، اما از امروز باید به شکل مستقلی زندگی کنید. این تغییر در زندگی شما هیجانانگیز و جذاب است، اما به همراه آن مشکلاتی مانند دلتنگی یا افسردگی بعد از ازدواج نیز خواهد آمد.
بیماری والدین
بعضی افراد، به ویژه آنهایی که پدر و مادرشان مسن یا بیمار هستند، در خانواده خود به عنوان فرد مسئول برای برعهده داشتن وظایف زیادی شناخته میشوند. این باعث میشود که آنها برای پدر و مادرشان احساس وابستگی بیشتری داشته باشند. شاید اکنون درگیری فکری داشته باشید که آنها چگونه میتوانند زندگی کنند یا دلتان میخواهد برایشان شور و شادی بیشتری برپا کنید. این مسائل باعث میشود که شما بیشتر از دیگران نسبت به پدر و مادرتان نگران باشید و از دوری آنها دلتنگ شوید.
نیاز به تجربه آنها
وقتی با یک مشکل مواجه میشویم، اغلب در ابتدا به پدر و مادرمان مراجعه میکنیم. آنها به عنوان پشتیبان همیشگی ما، به دردسرهایمان گوش میدهند و ما را در حل مشکلاتمان یاری میکنند. پس از ازدواج، دیگر به راحتی به پدر و مادرمان دسترسی نداریم و این میتواند باعث احساس دلتنگی شود زیرا ما به مرزهای جدیدی از مشکلات رسیده ایم و به پشتیبانی قبلیمان دسترسی نداریم.گاهی اوقات این واقعیت باعث میشود که دلمان برای روزهای گذشته تنگ شود که به راحتی به آنها تکیه میکردیم.