اختلال دوقطبی یک اختلال عملکردی روانی است که با دورههای تغییرات شدید در احساسات، انرژی و فعالیتهای روزمره همراه است. افراد مبتلا به اختلال دو قطبی ممکن است دورههایی از افسردگی عمیق (به عنوان دو قطبی اساسی) تجربه کنند که به دورههای هیجان زدهای منتهی میشود. افراد مبتلا به این اختلال ممکن است حالتهای افسردگی شدید، فکر پراکنده، افکار خودکشی، تغییرات حاد در خواب و افزایش فعالیت را تجربه کنند. اختلال دوقطبی نیاز به تشخیص و درمان حرفهای دارد و اگر شما یا کسی که میشناسید احساس میکنید ممکن است این اختلال را داشته باشید، بهتر است که با یک درماتگر حرفهای یا روانپزشک مشورت کنید. با این حال ما در این مقاله قصد داریم تا درباره موضوع از کجا بفهمم بیماری دو قطبی دارم؟ با شما صحبت کنیم.
فهرست مطالب
چطور متوجه بشم اختلال دو قطبی دارم؟
نوسانات خلقی، با شدت کم یا زیاد، یکی از اصلیترین علائم اختلال دو قطبی است. در نظر داشته باشید که بسیاری از افراد به دلیل هورمونها یا عوامل دیگر نوسانات خلقی را تجربه میکنند. هنگامی که تغییرات خلقی بدون علت فیزیولوژیک باشد و مکرر باشد و در خواب و فعالیتهای روزانه تداخل ایجاد کند، ممکن است نشانهای از اختلال دو قطبی باشد.
دورههای منجر به جنون، افراد مبتلا به اختلال دوقطبی بیشتر از افراد معمولی درگیر رفتارهای پرخطر هستند. مطالعهای که توسط محققان بخش روانپزشکی دانشگاه آکسفورد انجام شده است نشان میدهد که افراد مبتلا به اختلال دوقطبی، در یک شبیهسازی رایانهای نسبت به گروه کنترل که اختلال دوقطبی نداشتند، در رفتارهای پرخطر شرکت میکردند.
برخی از رفتارهای خطرناک که توسط افراد دارای اختلال دوقطبی اتخاذ میشود عبارتند از: تفریح و سرگرمی با پول (خرج کردن، سرمایهگذاری ریسکپذیری بالا، قمار کردن)، اقداماتی که میتواند به شدت برای فرد و دیگران مخرب باشد (رانندگی بیپروا)، یا تصمیمات ناگهانی که میتواند هزینههای شغلی و اجتماعی داشته باشد یا روابط شخصی بیپروا مانند رفتارهای جنسی پرخطر.
بیشتر افراد مبتلا به اختلال دوقطبی با دورههای شیدایی و افسردگی روبرو میشوند. نشانههای دورههای افسردگی شامل احساس غم، گناه، بیاهمیتی یا بیانرژی، عدم تمایل به انجام فعالیتهایی که قبلاً لذت بردنی بودند و حتی افکار خودکشی است (انجمن روانپزشکان آمریکا، 2017). بسیاری از افرادی که این علائم را تجربه میکنند، اشتباهاً به آنها تشخیص اختلال افسردگی داده میشود.
یک نکته !
با این وجود، برای دانستن اینکه از کجا بفهمم بیماری دو قطبی دارم؟ همیشه دورههای افسردگی علائم اختلال دوقطبی را نشان نمیدهند. برخی از افراد مبتلا به اختلال دوقطبی دورههای شدید جنون را تجربه میکنند اما هیچ دورهای از افسردگی ندارند (انستیتوی ملی بهداشت روان، 2020). اگر علائم افسردگی به مدت چند هفته ادامه داشته باشد و به صورت دورههای متناوب با دورههای شیدایی همراه باشد، احتمالاً نشانهای از اختلال دوقطبی است.
رفتارهای افراد دو قطبی
در برخی موارد، افراد مبتلا به اختلال دو قطبی ممکن است به طور ناگهانی برنامههایی برای انجام دادن برنامهریزی کنند که از توانایی آنها خارج است. (انجمن روانپزشکی آمریکا، 2017). از آنجا که افراد مبتلا به اختلال دو قطبی II دورههای کمتری از هیپومانیا را تجربه میکنند، ممکن است افراد خود متوجه افزایش انرژی خود نشوند، اما افرادی که آنها را میشناسند میتوانند این رفتار را مشاهده کنند.
انجمن روانپزشکی آمریکا (APA) 🇺🇸، در سال 2017، اعتماد به نفس شدید را به عنوان یکی از علائم اختلال دوقطبی ذکر کرده است. این انجمن تعریف میکند که احساس اهمیت زیاد یک “احساس اغراقآمیز از بزرگی، اهمیت و توانایی یک فرد” است. در حالی که خودبزرگبینی در برخی از اختلالات روانی مانند اختلال شخصیت خودشیفته اتفاق میافتد، اما ممکن است نشانهای از اختلال دوقطبی نیز باشد.
افراد مبتلا به اختلال دوقطبی ممکن است سریعتر یا بلندتر از حد طبیعی صحبت کنند. همچنین، در طی یک دوره جنون، آنها ممکن است از الگوهای نامنظم گفتار مانند قطع کردن یهویی در وسط گفتگو یا صحبت بیش از حد استفاده کنند.
مشکل در تمرکز ممکن است نشانهای از اختلال دوقطبی در هر دو دوره شیدایی و افسردگی باشد. در طول دورههای افسردگی، کمبود انرژی میتواند باعث مشکل در تمرکز شود و در طول دورههای شیدایی، افزایش انرژی ممکن است باعث پرتی ناخودآگاه حواس شود.
از کجا بفهمم بیماری دو قطبی دارم؟ تحریکپذیری یکی از نشانههای اختلال دوقطبی است. محققین سلامت روان همچنان مورد بررسی قرار میدهند که آیا تحریکپذیری شدید در کودکان برای تشخیص اختلال دوقطبی کافی است یا خیر. اما مطمئنا وقتی تحریکپذیری و اضطراب به همراه سایر علائم نشان داده میشود، احتمالاً علائم اختلال دوقطبی نیز وجود دارد.
نشانههای بسیار بارز اختلال دو قطبی
در کنار سایر علائم، مشکل در خوابیدن یا به خواب رفتن بیش از حد ممکن است علائمی از اختلال دو قطبی باشد. در طول دورههای شیدایی، افراد مبتلا به اختلال دوقطبی ممکن است به دلیل داشتن انرژی بالا کمتر از حد معمول بخوابند، اما باز هم بعد از تنها مدت زمان کم بعد از بیدار شدن از خواب بسیار پر انرژی هستند (انستیتوی ملی بهداشت روانی، 2020). در یک دوره افسردگی، افراد مبتلا به اختلال دو قطبی ممکن است بیشتر بخوابند و باز هم احساس خستگی کنند.
افراد مبتلا به اختلال دوقطبی ممکن است در دورههای شیدایی، لاغر شوند، زمانی که بدن با کمبود خواب و غذا مواجه باشد (انستیتوی ملی بهداشت روانی، 2020). اگرچه بسیاری از عوامل، مانند استفاده از داروهای غیر مربوط با درمان اختلال دو قطبی، میتوانند منجر به از دست دادن اشتها شوند، اگر این علائم همراه با نشانه های دیگر رخ دهد، میتواند نشانهای از اختلال دوقطبی باشد. براساس اعلام انستیتوی ملی بهداشت روانی، افراد مبتلا به اختلال دوقطبی ممکن است در طول دورههای افسردگی (2020) افزایش اشتها را تجربه کنند.
در نهایت اختلال دوقطبی یک طیف گسترده است که همه افراد را به طور متفاوت تحت تأثیر قرار میدهد: یک فرد مبتلا به اختلال دوقطبی ممکن است هر ده علامت را داشته باشد، در حالی که فرد دیگری فقط ممکن است با چند علامت مواجه شود. اگر شما یا شخصی که برای شما اهمیت دارد این علائم را نشان دهد، برای درمان اختلال دوقطبی، بهتر است که از یک پزشک متخصص کمک بگیرید.
نکته !
برای اینکه به جواب سوال از کجا بفهمم بیماری دو قطبی دارم؟ برسید در نظر داشته باشین که اختلال دو قطبی نشانههاش ممکنه افزایش پیدا کنه زمانی که فرد تحت استرس قرار میگیره، خواب و استراحت کافی نمیبینه، مصرف مواد مخدر داره یا داروی خود رو به طور منظم مصرف نمیکنه, یا در معرض تحریکات شدید قرار میگیره. حتی تغییرات در فصول نیز ممکنه بر روی این بیماری تأثیر بگذاره. اگر این نشانهها در خود یا دیگران مشاهده میکنید، بهتره که به یک متخصص روانپزشک مراجعه کنید.
موضوعات مرتبط : روش های درمان اختلال دو قطبی
اختلال دو قطبی و دورههای مختلف آن
اختلال دوقطبی یک بیماری روانی است که نیازمند تشخیص حرفهای است. اگر فکر میکنید ممکن است این بیماری را داشته باشید، بهترین راه این است که با یک متخصص بهداشت روانی یا یک روانپزشک مشاوره کنید. آنها میتوانند به شما کمک کنند تا علائم خود را ارزیابی کنید و مسیر مناسبی برای درمان احتمالی ارایه دهند. در اختلال دو قطبی، دورههای شیدایی و افسردگی میتوانند متفاوت باشند.
دوره شیدایی (یا مانیا) معمولاً همراه با احساس بیش از حد خوشحالی، انرژی بیش از حد، کمبود نیاز به خواب، افکار پرش و رفتارهای بدون اندازه و مناسب و افکار دیاله ریاضی (به انگلیسی grandiosity) است. این دوره میتواند مدت زمانی مختلفی داشته باشد، از ساعتها یا روزها تا هفتهها یا حتی ماهها.
از کجا بفهمم بیماری دو قطبی دارم؟ در مقابل، دوره افسردگی ممکن است شامل احساسات افسردگی، کاهش انرژی، بیاشتهایی یا اضطراب، مشکلات در خواب و تمرکز، احساس گناهکاری یا بی ارزشی و حتی افکار خودکشی باشد. مدت زمان دوره افسردگی نیز میتواند مختلف باشد، از چند روز تا چند ماه.
بیشتر بدانید
✔️ در برخی موارد، افراد با اختلال دو قطبی دارای دورههای فعالیت و افسردگی کوتاهمدتتر هم هستند، در حالیکه در برخی موارد میتوانند دورههای بلندمدتتری داشته باشند.
✔️ درمان اختلال دو قطبی، که همچنین به عنوان اختلال شیدایی و افسردگی دوقطبی شناخته میشود، اغلب شامل دو رویکرد اصلی است: داروها و مشاوره یا رواندرمانی.
✔️ برخی داروها مانند لیتیوم، دیوالپروکس، و آنتیپسیکوتیکها برای کنترل علایم مانند شیدایی و افسردگی استفاده میشوند. انتخاب دارو و دوز آن باید توسط یک پزشک تجویز شود.
✔️ مشاوره و رواندرمانی همچنین نقش مهمی در مدیریت اختلال دو قطبی دارند. این مشاورهها میتوانند به فرد کمک کنند تا راههای جدیدی برای مدیریت استرس، تشخیص دقیق علائم، و بهبود روابط شخصی پیدا کند.
✔️ همچنین، تغییر در الگوی زندگی از قبیل ورزش منظم، خواب کافی، و مدیریت استرس نیز میتواند بهبود در مدیریت اختلال دو قطبی بیاورد.
✔️ علائم بروز دوره شیدایی در اختلال دو قطبی میتوانند شامل حالت افسردگی یا حالت منفی (احساس بیارزشی، انرژی کم، اندوه و غم)، تغییرات در خواب و اشتها، افکار منفی یا اندیشههای انتحاری، بیقراری، تحریک و افزایش فعالیت، سطح انرژی بالا، و همچنین افزایش فعالیتهای پرخطر (مانند خرید بیاندازه، مصرف مواد مخدر، رفتارهای جنسی بیاندازه و … ) بودن.
شیوع اختلال دو قطبی
در حالت کلی، اختلال دو قطبی، یا بیماری دو قطبی، در زنان و مردان با احتمال یکسانی شیوع دارد. اما برخی مطالعات نشان دادهاند که الگوی بروز و شدت علائم در زنان و مردان ممکن است متفاوت باشد. به عنوان مثال، برخی تحقیقات نشان داده است که افراد زن ممکن است تمایل بیشتری به تغییرات سریع در احساسات (مانند دچار شدن به افسردگی و یا هیجان زده بودن) داشته باشند، در حالی که مردان معمولاً تمایل بیشتری به تجربه علائم منفی بیماری دو قطبی مانند خودکشی دارند. اما این تمایلات ممکن است بر اساس شدت بیماری و عوامل دیگری متفاوت باشد و نباید به طور دقیق به عنوان یک قاعده فردی شناخته شود.
دلایل بروز اختلال دو قطبی
دانستن دلایل بروز اختلال دو قطبی برای فهم اینکه از کجا بفهمم بیماری دو قطبی دارم؟ دارای اهمیت است. ممکن است شامل ژنتیک، شیمی مغز، محیط زندگی و عوامل روانشناختی باشد. عوامل ژنتیکی نقش مهمی در ایجاد و بروز این اختلال دارند. همچنین نواقص در شیمی مغز از جمله عدم تعادل نوروترانسمیترها مانند سروتونین و دوپامین میتواند به بروز این اختلالات اعصاب و روان کمک کند.
عوامل محیطی نیز میتوانند نقش مهمی در بروز اختلال دو قطبی داشته باشند، مانند استفاده از مواد مخدر، مصرف الکل، استرس شغلی یا زندگی، اختلال در روابط خانوادگی و اجتماعی و یا رویدادهای تکرار شونده و ناگهانی.
در نهایت، عوامل روانشناختی نیز میتوانند نقش خود را ایفا کنند. مثلاً تغییرات در الگوهای خواب، مصرف مواد مخدر، و یا مشکلات ارتباطی ممکن است بر این اختلال تأثیر بگذارند.
واکنشهای رفتاری پیچیده بر طبق آسیب شناسی این اختلال
B- طغیان های خشم با سطح رشد نا هماهنگ هستند.
C- طغیانهای خشم به طور متوسط سه بار یا بیشتر در هفته روی میدهند.
D- خلق مابین طغیانهای خشم در بخش عمده ای از ،روز تقریباً هر روز به طور مداوم تحریک پذیر، و برای دیگران (مثل) ،والدین معلمان همسالان قابل مشاهده است.
G- این تشخیص نباید برای اولین بار قبل از ۶ سالگی یا بعد از ۱۸ سالگی داده شود.
هرگز دوره مجزایی وجود نداشته است که بیش از ۱ روز ادامه یافته باشد و در طول آن ملاک های کامل نشانه به جز مدت برای دورۀ منیک یا هیپومنیک برآورده شده باشند.
ملاک های DSMS برای اختلال دو قطبی
دوره منیک ۴
از کجا بفهمم بیماری دو قطبی دارم؟ دوره متمایز خلق که به طور نابهنجار و مداوم بالا گشاده بی تکلف یا تحریک پذیر است و افزایش نابهنجار و مداوم فعالیت با انرژی هدفمند که حداقل ۱ هفته ادامه مییابد و در بخش عمده ای از روز، تقریباً هر روز، وجود دارد یا هر مدتی اگر بستری کردن ضرورت داشته باشد.
B در طول دوره اختلال خلقی و افزایش انرژی یا فعالیت سه نشانه زیر یا بیشتر) (چهار نشانه اگر خلق فقط تحریک پذیر باشد با درجه قابل ملاحظهای وجود دارند و بیانگر انحراف محسوس از رفتار عادی هستند. عزت نفس کاذب یا بزرگ منشی
کاهش نیاز به خواب (مثلاً)) بعد از فقط ۳ ساعت خواب احساس میکند استراحت کرده است.
پر حرف تر از معمول یا فشار برای ادامه دادن صحبت
پرش افکار با تجربه ذهنی که افکار شتاب دارند.
اختلال مانیا (شیدایی) (اختلال دو قطبی نوع I)
اختلال دو قطبی نوع I با مانیا شناخته میشود
ملاکهای تشخیصی . DSM برای مانیا
در دوره ی مشخصی که حداقل یک هفته طول بکشد خلق به شکلی غیر طبیعی و مداوم، گشاده یا تحریک پذیر باشد. طی دوره ای که خلق به هم ریخته باشد حداقل ۳ تا ۴ مورد از علائم زیر وجود داشته باشد:
- اعتماد به نفس بیش از حد یا خودبزرگ بینی
- کاهش نیاز به خواب
- پرحرفی بیش از معمول
- پرش افکار
- حواسپرتی
- افزایش فعالیتهای معطوف به هدف
- پرداختن بیش از حد به امور لذت بخشی که احتمالاً عواقب بدی دارد مثل ولخرجی یا سکس بی محابا یا زیاد
معاینه وضعیت روانی دوره های مانیا
خلق بالا گشاده یا تحریک پذیر علامت دوره مانیا و یکی از جواب های سوال از کجا بفهمم بیماری دو قطبی دارم؟ است. بیماران ،مانیک بر آشفته ،حراف گاه شادی آور و سرگرم کننده و اغلب پرتحرک اند. سرخوشی، تحریک پذیری و گاهی بی ثباتی هیجانی از دیگر علائم مانیا است برخلاف دوره افسردگی اساسی که نسبتاً تدریجی پدیدار میشود و کاهش می یابد، دوره مانیک معمولاً ناگهان ظاهر میشود و پایان می یابد.
صحبت بیماران مانیک را نمیتوان قطع کرد و در عین حال خودشان کسانی اند که وقتی اطرافشان حرف میزنند وسط حرفشان چیزهایی میپرانند تکلم بیمار مانیک اغلب آشفته است. همچنین در برخی ،بیماران تکلم آنها پر از جناس گویی، بذله گویی، قافیه پردازی، بازی با کلمات و جوابهای بی ربط است. هذیان در ۷۵ درصد از کل بیماران مانیک وجود دارد محتوای هذیانهای هماهنگ با خلق در مانیا شامل ثروتمندی توانایی یا قدرت بسیار است. محتوای فکر بیماران مانیک را درونمایه های اطمینان به خود و جاه طلبی تشکیل میدهد. حواس بیماران مانیک اغلب به راحتی پرت میشود. مشخصه ی کارکرد شناختی در حالت مانیا عبارت است: از جریان محدودیت ناپذیر و شتابان افکار پرش افکار)
حدود هفتاد و پنج درصد از کل بیماران مانیک تهاجمی و تهدید کننده اند بیماران مانیک واقعاً اقدام به خودکشی و آدمکشی میکنند. مختل شدن قضاوت، شاه علامت تفکر بیماران مانیک است قابل اعتماد ،نبودن دروغگویی و تقلب در بیماران مانیک شایع است.
نشانه های اختلال دو قطبی II
- تفکر همه یا هیچ تفکر دو قطبی مطلق گرایی (تفکر برچسب زدن
- بزرگ نمایی و کوچک نمایی
- فیلتر ذهنی انتزاع گزینشی
- نتیجه گیری دلبخواهی
- تمرکز قضاوتی قضاوت گرایی
- سرزنش دیگران (سرزنش گری)
- شخصی سازی
- باید اندیشی
- استبداد بایدها
- نتیجه گیری سریع ذهن خوانی
- اگر چه … چه میشود (اگر)
- به شانس ارجاع دادن
- استدلال هیجانی
- تعمیم افراطی
- What if ….
- نادیده گرفتن شواهد متناقض
تحریفهای شناختی طرحواره های آسیب زا در اختلال دو قطبی
از کجا بفهمم بیماری دو قطبی دارم؟ به موارد زیر دقت کنید.
- تمایل به قرار دادن تجارب در دو مقوله ی همه یا هیچ حد وسطی برای ادراک رویدادها وجود ندارد. همه چیز یا خوب است یا بد رویدادها یا سفیدند با سیاه خاکستری وجود ندارد
- اطلاق صفات منفی به خود یا دیگران
- بیشتر یا کمتر از حد واقع بها دادن و اهمیت دادن به یک رویداد خاص جنبه منفی یک قضیه کلی را در نظر بگیریم
- تمرکز و تأکید بر بخشی از جزئیات و نادیده گرفتن سایر جنبه های مهم تر یک تجربه
- رسیدن به یک نتیجه خاص بدون اینکه مدارک کافی برای آن وجود داشته باشد.
- به جای تفسیر عقلانی و پذیرش و فهم یک موقعیت موقعیت را براساس خوب و بد یا درست و نادرست ارزیابی کنیم منبع احساسات منفی خود را در بیرون از خود جستجو کنیم
- از پذیرش قسمت منفی خود امتناع کنیم و دیگران را مسبب أن بدانيم
- تمایل به منتسب کردن و ربط دادن رویدادهای خارجی به خود بدون اساس و پایه کافی
- به جای توصیف رویدادها میگوییم که چگونه باید باشند.
- زود قضاوت کردن قضاوت با عجله انجام میشود پی بردن به افکار دیگران بدون مدرک و دلیل
- مثلاً: اگر موقع کنفرانس مضطرب شوم چی؟ اگر تصادف کنم چی؟ اگر امتحان را رد شوم چی؟
- وقایع دنیا را به شانس و اتفاق ارجاع دادن مثلاً، من بدشانسم و میدانم امتحانم را خراب میکنم چون احساس میکنیم درست عمل میکنیم اجازه میدهیم هیجان ،ما ما را هدایت کند ته افکار و بینش ما رسیدن به نتیجه گیریهایی کلی براساس تجارب بسیار اندک و بسیار محدود
- از کجا بفهمم بیماری دو قطبی دارم؟ استدلالهای ناهمخوان دارید؟ شواهد یا استدلالهای ناهمخوان با تفکر خود را رد میکنید مثل هیچ کس مرا دوست ندارد هر گونه شواهد متناقض را نادیده می گیرد و در نتیجه فکرتان همیشه تأیید میشود.
- مقایسههای غیر منصفانه
- حوادث را طبق معیارهای ناعادلانه تفسیر میکنید خودتان را با کسانی مقایسه میکنید که از شما برترند و به این نتیجه میرسید که آدم حقیری هستید.
- نادیده گرفتن جنبه های مثبت ،مدعی هستید که کارهای مثبت خودتان یا دیگران پیش پا افتاده و ناچیز هستند مثل: این کار از عهده همه بر می آید .
- فاجعه پنداری
- پیش گویی
- قبول شدن در کنکور که کار مهمی نیست
- معتقدید که هر چه اتفاق افتاده یا اتفاق خواهد افتاد به شدت افتضاح ناخوشایند و غیرقابل تحمل است.
- پیش بینی میکنید که حوادث آینده بد از آب در میآیند یا اینکه خطرات زیادی شما را تهدید می کند مثل در امتحان شکست میخورم یا کاری گیر من نخواهد آمد.